در کنار انواع و اقسام خبرهاي هولناک ماه گذشته، دو خبر بيش ازهمه در صدر قرار داشت. يکي پيش از اين پرسابقه بود اما به خبرها راه نيافته بود، و ديگري غرق شدن کودکان در استخر پارک شهر را به سوختن کودکان در آتش پيوند داد : اخبار بي مسئوليتي !

کارتن خواب ها
در اين شهر بزرگ گويي همه چيز از هيچ، يک جا نصيب کارتن خوابها شده است، آدمياني سايه وار که با مرگشان از وجود ازدست رفته شان باخبر مي شويم، گرچه خيلي وقت ها حتي مرگشان نيز «خبر» نمي شود. به هر حال شايد سرماي زياد و شايد هم جهت دهي هاي سياسي برخي گروه ها تا حدودي توجه مان را جلب کارتن خواب ها کرد. اما هرچه بود مرگ کارتن خواب ها در سرماي بي سابقه زمستان خبري نبود که بتوان به آساني از آن گذشت. تعدادي ازاين کارتن خوابها مطرودين جامعه اند مانند معتادان مبتلا به ايدز وهپاتيت و ولگرد هاي بيکار ودختران وزنان که بهر دليل از خانه فرارکرده اند، مهاجران و بيکاران بي سر پناه که کاري غير ازگدائي، کف زني، سرقت، تجاوز وساير بزهکاري هاي اجتماعي ندارندو....

اين ماجرا در حرکتي خودجوش وبلاگ نويسان را براي انجام اقدامي همگاني به تکاپو انداخت و در نشريات نيز انعکاس زيادي يافت. مسئولان نيز به علت يابي پرداختند. مشاور وزير رفاه گفت که عامل فقر يکي از عوامل مهم آن است و اين که پديده کارتن خوابي نتيجه برخي از معضلات وناهنجاري هاي اجتماعي است. بعد از اعتراض های بسيار سرانجام مکان هايی را برای اسکان موقت کارتن خواب ها اختصاص دادند که حالا به طنز آن ها را «هتل کارتن» هم می نامند. مجلس هم براساس طرحي دولت را موظف کرد که ظرف سه ماه نسبت به جمع آوري بي خانمانها ، خيابان خواب ها، گدايان وکودکان آسيب پذير، دختران فراري وبيماران رواني بي کس کار، اقدامي اساسي انجام دهد.

اما پرسش مطرح در اين باره اين است که آيا طي سه ماه مي توان چنين مشکل اجتماعي اي را سامان داد؟ آيا با يک معجزه ويک فرمان از طرف دولت مي شود نابساماني ها را محو کرد؟
بارها ديده ايم که وقتي شخصيت ويا مهمان و يا سياست مداري براي ديدن مي آيد ضربتي زندان ها را مرتب مي کنند و به زنداني ها رسيدگي مي کنند، خيابان ها را تميز مي کنند وشهري زيبا با ظاهرآراسته را به تماشا مي گذارند ! اکنون نيز از جمع آوري ضربتي سه ماهه چنين تداعي مي شود که شهر را از اين افراد پاک کنند تا چشمان مردم از اين نا بساماني ها تر نشود!

نگاه از سر ترحم و يا حتي مجرمانه به کارتن خوابها که در شکل نخست اش ما را به خيراني بزرگ و مردم دوست تبديل مي کند و در شکل ديگرش همه مسئوليت کارتن خوابي را به گردن قرباني مي اندازد صورت مسئله را از بين نمي برد. حل مشکل کارتن خوابي شايد بتواند در کوتاه مدت مشکل بي مکاني کارتن خواب ها را حل کند اما از مشکل اهميت ندادن به حقوق شهروندان نمي کاهد. حقوقي که تامين آن بيش از تکيه بر کمک هاي مردمي، مستلزم توجه نهادهاي موظف در اين زمينه چون شهرداري، نيروي انتظامي، بهزيستي و ...است.

از مدارس کپري تا مدارس بي بخاري ومدارس نوساز با بخاري

مرگ ناگهاني 16 دانش آموز روستاي سفيلان از اخبار هولناک ماه بود. ايسنا نوشت:
بخاري نفتي چکه اي در يکي از کلاسهاي دبستان ابتدايي روستاي سفيلان شعله ور مي شود وبچه ها با ديدن آتش سوزي شروع به داد فرياد مي کنند و سر باز معلم کلاس ديگر براي کمک بخاري شعله ور را به بيرون پرت مي کند غافل از دو بشکه پر از نفت که روبروي در کلاس قرارگرفته است. بسرعت آتش شعله ور مي شودوراه خروج بچه ها بسته مي شود . معلم بي نواسعي مي کند که از پنجره راه فراري پيدا کند اما آتش سريع همه جا را فرا مي گيرد .
بچه ها فرياد مي زدند وکمک مي خواستند کسي صداي آنها را نمي شنيد ! آنها زنده زنده سوختند و يا دود آنها را خفه کرد .
اين دانش آموزان سوختند تا مردم روستاي سفيلان را در استان چهار محال بختياري بشناسند . .
نخستين واکنش مسئولان پيام تسليت واعلام نوساز ومجهز بودن دبستان بود. معني مجهز بودن يعني که حتي يک کپسول آتش نشاني هم دراين مدرسه نو ساز که ( به خرج وکمک اهالي ساخته شده بود) پيدا نمي شد !
معلم اين مدرسه غير استاندارد پس از چند روز جان سپرد . برخي از مسئولان گناه بي مسئوليتي خود را متوجه بي تجربگي و بي تحرکي وسهل انگاري اين معلم سرباز جوان کردند .
بر اساس آمارهاي رسمي وزارت آموزش وپرورش هزاران کلاس درس نا مناسب وغير استاندارد وقديمي در سطح کشور پراکنده است .
محمد رضا حافظي گفت : تمام مدارس در مناطق محروم ، کپري نيستند بلکه مدارس خشتي وگلي که به هيچ وجه ايمن نيستند وجود دارند .
ايمن کردن مدارس تنها با نوساز بودن حل نمي شود تجهيزاتي که مدارس را به حد استاندارد از لحاظ امکانات چون جاده ، و راه مناسب ارتباطي ، برق ، امداد رساني ووو بايد مد نظر مسئولان قرار بگيرد با مقصر دانستن سرباز معلمي که خود جانش را با 80 درصد سوختگي از دست داده است ، مسئولان نمي توانند از خود سلب مسئوليت کنند !
تريبون فمينيستي ايران