صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

پرستاران را تنها نگذاريم! / لاله حسين پور

سال ها از دورانی که شغل پرستاری در ايران برای عده ای شرم آور محسوب می شد، گذشته است. دورانی که فلورانس نايتنگل در جهان پرستيده می شد، در ايران اما، دخترانی که شغل پرستاری را برمی گزيدند، تحت تحقير افراد فاميل، دکترها در بيمارستان ها و حتی از جانب بيماران قرار می گرفتند. شغل پرستاری افتخاری برايشان محسوب نمی شد و تنها راهی بود برای تأمين معاش خود و خانواده شان. برخی پرستار بودنشان را مخفی می کردند. انتخاب رشته پرستاری "آخرين" راهی بود که برای يک دختر جهت ادامه تحصيل باقی می ماند.

اکنون اما ، يک تاريخ از آن دوران گذشته است. خيلی چيزها تغيير کرده است.
ديگر دختری از اينکه پرستار است شرم نمی کند.
ديگر انتخاب رشته پرستاري، آخرين راه در تحصيلات نيست.
ديگر دختری که پرستار می شود، زندگی او و خانواده اش از تضمين مالی برخوردار نيست، برعکس حقوقی که به او تعلق می گيرد،گاها مخارج شخصی وی را نيز تأمين نمی کند. حدود 130 هزار تومان ماهانه، آن هم به پرستارانی با سابقه شغلی پرداخت می گردد. برخی از پرستاران برای اينکه بتوانند حقوق بيشتری داشته باشند، خود را به مناطق بد آب و هوا منتقل می کنند و در بدترين شرايط مجبور به کار می شوند. درحالی که کار يک پرستار در مجاورت بيمارها، خود کار دشواری محسوب می گردد، زيرا همواره با مشکلات جسمی و روحی بيمارو احتمال سرايت بيماری روبرو است و می بايست به طور ويژه به او پرداخت شود.
ديگر مواظبت از چند بيمار در يک اتاق بيمارستان به عهده يک پرستار نيست، بلکه او بايد همزمان از 30 تا 40 تخت پرستاری کند. بيهوده نيست که وقتی پای بيماری به بيمارستان می رسد، اولين سئوال پرستاران از او اينست: "همراه داري؟ پس همراهت کو؟" اکنون بيمار در بيمارستان بدون همراه معنی ندارد. همراه جای خالی پرستار را در بيمارستان ها پر می کند. در حالی که طبق برنامه توسعه سوم و چهارم، هرگونه استخدام محدود شده است و پرستاری نيز از همين زمره است. پرستاران مدتی است که ديگر نه تنها استخدام نمی شوند، بلکه با کوچک ترين بهانه ای از کار برکنار می گردند.
ديگر انتخاب کار در شب يا روز به عهده پرستار نيست، بلکه ماهانه 15-14 بار مجبور به شب کاری ست، در حالی که هيچ گونه مزايايی جهت شيفت شبانه به او تعلق نمی گيرد.
ديگر مرخصی افسانه ای ست برای شغل پرستاری. او را حتی بخاطر بيماری نيز مرخص نمی کنند تا حدی که خود بر تخت بيمارستان جای گيرد و شايد ديگر بلند نشود. همان گونه که برای پرستاری 28 ساله اتفاق افتاد. او مريض بود ولی مجبور به کار. رئيس بيمارستان با مرخصی او موافقت نمی کند تا اينکه بر روی همان تخت هايی که روزانه مرتب می کرد، می خوابد و ديگر هرگز برنمی خيزد.
ديگر شرايط کاری پرستار، ساعات کارش و وظائف روزانه اش که در قرارداد اوليه به ثبت رسيده است، قابل اجراء نيست. اين شرايط تنها بر روی کاغذ باقی می مانند. پرستار در بيمارستان به يک ماشين متحرک بدل می شود واز شدت کار نمی تواند کمر راست کند. چه انتظاری می توان داشت که پرستار به بيماران توجه کند، محبت کند و به نيازهايش پاسخ دهد. پرستاری که اگر يک لحظه بيشتر وقت خود را در کنار تختی صرف کند، طبيعتا از وقت تخت های ديگر زده است، و اعتراض ساير بيماران را به دنبال خود دارد. پرستار می داند که با کوچک ترين نارضايتی از کار او، اخراج می شود.

آری خيلی چيزها تغيير کرده است.
پرستاران، قبل از هر چيز زنانی هستند که در جامعه ما ، در خانه و در کوچه و خيابان و از همه بيشتر در شغل خود تحت ستم چندگانه قرار دارند. آن ها نه تنها به عنوان يک زن به طور مداوم سرکوب شده و مورد تحقير قرار می گيرند، بلکه مضافا به علت شغل خود نيز سرکوب و تحقير می شوند. آماری که از ميزان افسردگی زنان حکايت می کند، در ميان پرستاران به اوج خود می رسد. بيشتر از 85 درصد پرستاران از بيماری دپرسيون مزمن رنج می برند و روز به روز بر ميزان خودکشی بين آنان افزوده می گردد. علاوه بر تحقير و تبعيض های مردسالارانه، عدم امنيت شغلي، اخراج های پی در پی و بی آيندگی نيز باعث وجود افسردگی می شود.

سرعت خصوصی سازی در امر بهداشت، درمان و پزشکی نيز يکی از عوامل مهم شدت گرفتن بی آيندگی در شغل پرستاری گشته است. پرستارانی که به استخدام بخش خصوصی در می آيند، از هيچ گونه امنيت شغلی برخوردار نيستند و مجبورند بسيار بيشتر از حد معمول کار کنند. حذف خصوصی سازی درمان و بهداشت يکی از خواست های اصلی پرستاران در حرکت اخيرشان بوده است. با اينکه صاحبان بيمارستان های خصوصی بيشترين سود را از طريق پذيرش بيماران ثروتمند و پولدار می برند، اما پرستارانی که در بيمارستان های خصوصی کار می کنند، از هيچ گونه مزايايی بهره مند نمی شوند و برعکس، هر آن در معرض اخراج قرار می گيرند، بدون آنکه از مزايای استخدام رسمی برخوردار شوند.

پرستاران، اين قشر بشدت زحمتکش در جامعه ما، که صحبت از 100هزار ، تنها در بخش خصوصی می شود، در حرکت اخيرشان اما، چه تنها بودند. حدود 200 نفر در مقابل مجلس، برای چند ساعت تجمع کرده و با قول های برخی نمايندگان مجلس بر سر کار خود بازگشتند. مجلسی که عاطل و باطل، فقط برای تزيين رژيم "جمهوری" اسلامی برجا باقی مانده، عرضه به تصويب رساندن طرح ها و لايحه های خود را نيز ندارد، تا چه رسد به اين که چند نماينده از همين مجلس بر سر درب آن پديدار شوند و قول هايی به تحصن کنندگان بدهند!
چگونه است که سازمان نظام پرستاری و خانه پرستار، تنها توانسته اند 200 پرستار را در مقابل مجلس سازمان دهند؟ چه شد آن همبستگی پرشور پرستاران که حدود 2 سال پيش با حرکت هماهنگ خود، دولت را مجبور به پذيرش يک بودجه 20 ميليارد تومانی جهت افزايش حقوق پرستاران کرد. بودجه ای که از دی ماه 83 قابل پرداخت است، اما شنيده می شود که هنوز اثری از افزايش حقوق که تنها 35 هزارتومان در ماه است، ديده نشده است.
سازمان های غيردولتی زنان کجا بودند، آيا دفاع از پرستاران، دفاع از زنان محسوب نمی شود؟
سازمان های کارگری و مدافع زحمت کشان چرا از تحصن پرستاران، اين قشر عميقا زحمتکش، حمايت نکردند؟
چرا سازمان های دانشجويی به اين حرکت پرستاران اهميت لازم را ندادند؟

تا زمانی که پرستاران تنها بمانند و اقشار ديگر در جامعه آن ها را همراهی نکنند، تا زمانی که پرستاران آن همبستگی لازم و آن قاطعيت را در آوردن فشار به دولت، کسب نکنند، دست رسی به خواسته های برحق آنان، سرابی بيش نيست.


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster