صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

نگذاريم پرونده ی پاکدشت به بايگانی تاريخ سپرده شود/شیوا ملک لو

آزدایخواهان, بشردوستان! انسانهای مترقی. ای کسانیکه به حرمت و شرافت انسانی پای بندید و به عزت و تعالی بشریت بدون در نظر گرفتن آئین, مذهب و رنگ احترام می گذارید. ای آنان که دل در گرو انسان دارید و خود را در برابر جان های آرزومند و حق طلب مسئول و مدافع می دانید! ای کسانیکه وجدانهای بیدار و آزاده ی خود را در برابر زرق و برق و توهمات دنیای سرمایه داری و تطمیع های غارتگران و چپاولگران دیو سیرت و ضد بشری از دست نداده و به کرامت انسانی می اندیشید! آی آدمها!

من از ایران با شما سخن می گویم. از سرزمین خون, شکنجه, سرکوب و جنایت. از زندان بزرگی که در طول تاریخ بطور اعم و در بیست و شش ساله ی گذشته بطور اخص قربانگاه آزاد زنان و آزاد مردان این سر زمین بلا زده و به خون نشسته بوده و هست. از محدوده ی جغرافیائی نفرین شده ای که کودکان معصوم و بیگناهش را با قساوت قلب و بیرحمی هر چه تمامتر مثله می کنند, اعضاء بدنشان را در بازارهای بین المللی می فروشند و جسد بی جانشان را در کوره های آجر پزی می سوزانند تا خاطره آدمسوزی و جنایت فاشیستهای هیتلری را زنده نگه دارند. سرزمینی که جنایتکاران و آدمکشانش را می نوازند و در برابر چشمان بهت زده و متعجب جهانیان, آنان را به خلعت و مدالهای افتخار مفتخر می نمایند!

از ایران با شما سخن می گویم. از مکانی که اسارتگاه زنان و قربانگاه کودکان معصوم و بی گناه است. به عنوان یک زن. یک انسان موجودی دردمند و زجر کشیده, فریاد مظلومیت دهها کودک بیگناه و دادخواهی خانواده های بی پناه و زجر کشیده ی آنانرا را به گوشتان می رسانم. باشد که با فریادی رساتر و نیروئی خستگی ناپذیر, این پیام دادخواهی را به گوش جهانیان برسانید و از پایمال شدن خون کودکانی معصوم و بیگناه, غنچه های نا شکفته ای که در جهنم جمهوری اسلامی پس از تحمل شکنجه و آزار جنسی طعمه ی شعله های سوزنده و سرکش کوره گردیدند جلوگیری نمائید.

خون آشامی, جنایتکاری, دیو سیرتی و آدمخوارگی سردمداران رژیم خون آشام و جنایتکار جمهوری اسلامی بر کسی پوشیده نیست! چهره ی کریه و نفرت انگیز این جنایتکاران و غارتگران ضد بشری سالهاست که بی نقاب و عریان گردیده و مورد قضاوت و داوری آزاد اندیشان و بشر دوستان داخلی و خارجی قرار گرفته است! عدم وجود اپوزیسیونی منسجم و قدرتمند! وحشت و خفقان حاکم بر جامعه و وطن فروشی و دادن امتیازهای اقتصادی و سیاسی کلان به دولتهای بیگانه باعث گردیده تا آنان بتوانند نه تنها به عمر حکومت ننگین و ضد بشری خود ادامه دهند, بلکه گریبان خود را از جوابگوئی در برابر اعدام و قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367, قتلهای زنجیره ای, حمله وحشیانه و مغول آسا به خوابگاه دانشجویان, قتل زهر کاظمی, در بند کشیدن روزنامه نگاران و نویسندگان, فاجعه ی مصیبت بار زلزله ی بم و زنده به گور کردن آزادیخواهانی چون اکبر گنجی و ناصر زرافشان و غیره برهانند بلکه در صدد ماست مالی کردن و بستن پرونده ی جنایت اخیرشان که همانا سلاخی کردن کودکان معصوم و بیگناه پاکدشتی است برآیند.

آزاد منشی, انساندوستی و دفاع از حقوق محرومین و خاکستر نشینان جامعه ایجاب می کند که از محافل بین المللی و مدافعین حقوق بشر بخواهیم تا هیائتی را مامور بررسی و رسیدگی به این فاجعه ی هولناک نماید. زیرا ابعاد فاجعه هولناکتر و گسترده تر از آنست که رژیم جمهوری اسلامی و مزدوران جنایتکارش سعی در نشان دادن آن دارند.

تلاشهای مذبوحانه ی مسئولان و دست اندرکاران رژیم جمهوری اسلامی برای بیرنگ جلوه دادن جنایت پاکداشت, و عدم اطمینان مردم به سلامت دستگاههای اطلاعاتی, انتظامی, قضائی و پزشکی باعث گردیده تا سخنانی در باره ی دست های پشت پرده و رازهای سر به مهر این پرونده به میان آمده و گسترش دامنه ی آنرا بر ملا سازد.

اولا: بسیاری از خانواده ها به دلایل گوناگون, از جمله تنگدستی و بینوائی و ترس از خشم و مجازات ها و آزار و اذیت های گزمه های رژیم نتوانسته اند به مرکز شهرستان و نیروی انتظامی و دادگاه مراجعه و اعلام دادخواهی نمایند.

مادر محمد, شانزدهمین قربانی که بر اثر ضربه ی سنگ به کله اش بیهوش گردیده و با جیغ و فریاد همبازیهایش نجات یافته, با گرو گذاشتن شناسنامه اش در پذیرش بیمارستان, موفق به بستری نمودن فرزندش شده است. نامبرده خواهان پرداخت طلب بیمارستان و پس گرفتن شناسنامه اش است. یکی دیگر از مادران در حالیکه مرتبا اشک می ریزد و ناله سر می دهد, به اطرافیان و مخاطبان خود می گوید:« مرگ فرزند تلخ و ناگوار است. اما خوشحالم که بچه ام راحت شد و من دیگر شاهد سرگردانی ها و گرسنگی کشیدنها و ناله های شبانه اش نیستم.»

ثانیا: مسئولان رژیم از بررسی و تحقیق های گسترده و دقیق تیم اعزامی نه تنها جلوگیری نموده بلکه آنان را از آزمایش دی – ان – آ بر روی استخوان جمجمه ها و دست و پاهای کشف شده در کوره بر حذر داشته اند.

ثالثا: خانواده های قربانیان بر این عقیده و باورند که یک تیم مجهز و ورزیده ی پزشکی در قتل و کشتار فرزندانشان دست داشته و فاجعه ی پاکدشت نه یک اتفاق ساده بلکه یک کار سیستماتیک و سازمان یافته بمنظور کشتن کودکان و فروش اعضاء بدنشان بوده است.

رابعا: صاحب محل جنایت, پزشکی ثروتمند و متمول است که مقامات و مسئولان رژیم با همه توان نیرو تلاش می ورزند تا از افشای نام وی جلوگیری نمایند. پس از افشای شانزدهمین عمل جنایتکارانه که به بیهوش شدن محمد در نتیجه ی ضربه خوردن به سرش و فرار دو نفر از همبازیهایش بوقوع می پیوندد, متهم ردیف اول توسط مامورین نیروس انتظامی دستگیر و باز داشت می شود. اما جناب دکتر, یعنی صاحب ملک و کوره پز خانه با سپردن وثیقه ای صد میلیون تومانی وی را آزاد می کند تا به جنایات ضد بشری و ددمنشانه ی خود ادامه دهد.

خامسا: علی غلامپور معروف به علی باغی, علیرغم اعتراف های سریع به همدستی با « بیجه» به پانزده سال زندان محکوم گردیده است.

سادسا: دادگاه چند تن از افسران و ماموران انتظامی و اداره ی آگاهی که به قصور و رشوه گیری در جریان پرونده متهم گردیده اند, بطور غیر علنی و در پشت درهای بسته برگزار شده است.

پرونده ی عاملان جنایت هولناک پاکدشت با شتاب و دستپاچگی در شعبه ی هفتاد و چهار کیفری استان تهران با حضور تعداد محدودی از قربانیان فاجعه رسیدگی شد. در این دادگاه مسخره و فرمالیته به هیچ یک از خانواده ی قربانیان اجازه صحبت کردن داده نشد. احکام صادره به صورت شفاهی قرائت و پرونده برای اظهار نظر به دیوان عالی کشور ارسالی گردید. مکانی که بیگانه ای مزدور و یکی از متهمان و مظنونان شرکت و دخالت در جنایت سازمان یافته ی پاکدشت و عضو برجسته ی مافیای کشتار و جنایت رژیم, یعنی آیت الله هاشمی شاهرودی, رییس سابق مجلس اعلی انقلاب اسلامی عراق جا خوش کرده و بر جان و مال و ناموس ایرانیان حکومت می کند!

مادر وحید یکی از قربانیان قتلهای سریالی و نه زنجیره ای پاکدشت, پس از استماع حکم پانزده سال زندان باغی, بهت زده و ناباورانه می پرسد:« فقط 15 سال حبس؟ 20 تا بچه را كشته‌اند. 15 سال حبس؟ لابد دو روز دیگر هم آزاد می‌شوند. خیلى خوبه نه؟!»

پدر احمدرضا خدری که ظاهرا فرزندش اولین قربانى جنایات بیجه و باغى محسوب می شود, خسته و درمانده و سر خورده از وعده های سراپا دروغین و عوامفریبانه ی مقامات و مسئولان رژیم جنایتکاری که برای کودکان معصوم و بیگناه سلاخانه و کوره های آدمسوزی بر پای نموده, اظهار می دارد که: « روز دادگاه حتى اجازه ندادند یك كلمه حرف بزنم. تا خواستم حرف بزنم گفتند جمعیت زیاد است وقت به شما نمی‌رسد. هركس آمده و وضعیتمان را دیده. گفته خیلى فورى به مشكلاتمان توجه می‌شود اما اینها فقط گفته می‌شود. با استاندار تهران صحبت كردم قول مساعدت داد و به فرماندار و بخشدار گفت كه به ما كمك كند اما هر بار كه می‌روم آقایان جلسه دارند و هنوز نتوانستم حتى یك نفر از آنها را ببینم. همه قول می‌دهند اما وقتى از در بیرون می‌روند همه ‌چیز را فراموش می‌كنند».

پدر احمد رضا خدری که مرگ فجیع و جان گداز فرزند هوش و حواس درست و حسابی برایش نگذاشته, به خاطر نمی آورد که بیست و شش سال پیش رهبر و پیشوای این جماعت ضد مردمی و جنایتکار, همه ی وعده ها و قول و قرارهایش با مردم زجر کشیده و محروم ایران, زنان, روشنفکران و دگر اندیشان را در فاصله ی گورستان بهشت زهرا و مدرسه رفاه از خاطر برد و با کشور ما آن کرد که تازیان و مغولان چادر نشین نکرده بودند!

خانواده ‌هاى ستوده و خدری وامنی، چون اکثریت قریب به اتفاق خانواده های قربانیان و نیروهای مترقی و بشر دوست سرزمینمان معتقدند كه دست یا دستانی از پشت پرده در پرونده ی پاکدشت و جریان دادگاه موش دوانی و دخالت می کنند. چرا که تحقیقات همه جانبه ای صورت نگرفته و حقوق ابتدائی خانواده های قربانیان نیز نادیده گرفته شده است. اعضاء این خانواده ها نیز بر این باورند که اعضاء بدن کودکان معصوم و بیگناهشان هدف اصلی قتل های سریالی بوده و تجاوز و قتل پرده ساتری بر مرحله ی اول و هدف نهائی جنایتکاران بوده است.

پدر احمد رضا خدری معتقد است که: « یك تیم پزشكى در این ماجرا دست داشته است، صاحب كوره دكتر است چرا به این موضوع شك نمی‌كنند؟ به خدا ما احتیاج به وكیل داشتیم نه قاتل‌ها؟».

پدر سجاد، كودك 11 ساله‌اى كه هشتمین قربانى جنایات فاجعه‌ى پاكدشت است, می گوید:« هیچ‌كس بدون دلیل كودكان را با این وضع نمی‌كشد. وقتى تیم روانپزشكى این دو نفر اعلام كردند كه این دو از لحاظ روانى سالم هستند، پس چه دلیلى غیر از این‌كه اعضاى بدن كودكانمان به حراج گذاشته شده است وجود دارد؟! چرا هیچ‌ كس به این موضوع توجه نمی‌كند؟ چرا در دادگاه نگذاشتند در این‌باره ما چیزى بگوییم؟»

آزادیخواهان و بشر دوستان مترقی و آزاد اندیش! به راستی چرا مقامات و مسئولان رژیم جمهوری اسلامی و دستگاه قضائی تحت فرماندهی آیت الله هاشمی شاهرودی که گویا بر مسند قضاوت رسول خدا و امام اول شیعیان یعنی علی ابن ابیطالب تکیه زده, از انجام تحقیقات گسترده و همه جانبه در باره پرونده ی جنایات پاکدشت وحشت دارند و نسبت به این جنایت و پرونده ی آن تا بدان پایه و حد حساس شده اند که حتی به خانواده های قربانیان و بازماندگان آنان اجازه سخن گفتن در صحن دادگاه را نیز نمی دهند؟

جهت نشان دادن ماهیت ضد مردمی و جنایتکارانه ی مسئولان و دست اندرکاران رژیم جمهوری اسلامی و بیان این واقعیت که کشور و ملت ما در چنگال چه مافیای هولناک و خونآشامی گرفتار است, به قسمت هائی از نامه ی محمد قمی, به اصطلاح نماینده ی مردم پاکدشت در مجلس هفتم شورای اسلامی خطاب به آقای سید محمد خاتمی, رئیس جمهوری که با خیانت عریان و آشکار به امید و آرزوهای ما زنان و جوانان کشور, به مدت هشت سال, عمر و حیات نکبت بار و جنایتکارانه ی رژیم را تداوم بخشید اشاره می کنم!

محمد قمی که از وقوع جنایات بلکه زمان و مکان آن ناراحت و عصبی است, در قسمتی از نامه ی ریاکارانه ی خود خطاب به جلاد و آدمکش خندان و عوامفریب می نویسد:

« در هنگامی که مسئولان شهرستان در تدارک برگزاری گنگره ی سرداران و چهارصد و پنجاه شهید پاكدشت بوده و برگزاری نمایشگاه ملی گل وگیاه كشور با حضور هفتاد شركت از كشورهای آلمان و هلند و فرانسه در پاكدشت در شرف برگزاری بود و هفته‌ی فرهنگی و هنری گل با همت هنرمندان و عكاسان و فیلمسازان كشور در شهرستان پاكدشت برگزار می‌شد حادثه‌ی تلخ و غم‌انگیز قتل‌های كودكان معصوم افشاء شد.

جناب آقای رئیس جمهور، باستحضار برسانم نه قاتلین پاكدشتی بودند و نه مقتولان، قاتلین اهل تربت حیدریه و كاشمر و مقتولین هفت تن افاغنه، چهار نفر اهل شهرستان كرج، چهارنفر اهل قیام دشت كه همگی بصورت فصلی در كوره پزخانه‌های بین قیام دشت و پاكدشت مشغول بكار و زندگی بودند، اكثر قتل‌ها در كنار كانال آب قیامدشت باغ اناری كه محل زندگی نكبت ‌بار علی غلامپور معرف به علی باغی است اتفاق افتاد. متاسفانه رسانه‌ها مردم مؤمن و انقلابی پاكدشت را نشانه گرفته و بدترین اهانت‌ها را به مردم و مسئولین پاكدشت روا داشته، البته مردم و مسئولین پاكدشت بیشتر از هركس از این حادثه متاثر و غمگین بودند.»

محمد قمی در ادامه نامه خود به خاتمی می افزايد:

« پس از مراجعه‌ی پنج نفر از خانواده‌ی كودكان قربانی به فرماندار پاكدشت فرماندار نسبت به تشكیل جلسه‌ی شورای تامین اقدام و در هشت جلسه موضوع را باهمكاری اطلاعات و نیروی انتظامی ودستگاه قضایی پیگری می‌كند كه در نهایت منجر به شناسایی و دستگیری قاتلین می‌شود.

جناب آقای خاتمی، حداقل پنجاه درصد این موضوع مربوط به حوزه‌ی قیام دشت و شهرستان ری است كه آنها می‌باید پاسخگوی این موضوع باشند. در بررسی‌های هیات اعزامی از قوه‌ی قضاییه، بازسی كل كشور، وزارت اطلاعات، كمیسیون امنیت ملی مجلس و كمیسیون امنیت ملی كشور هیچكدام وزارت كشور را به واسطه‌ی اقدامات انجام شده توسط فرماندار مقصر نداسته است. جنابعالی دستور فرمایید كه كسانی كه در وزارت كشور قصور كرده‌اند بركنار شوند و كسانی كه قصور نداشته جابجا شوند. گویا وزارت كشور و استانداری تهران بدون بررسی عملكرد فرماندار شهرستان ری، مدیركل استانداری و معاون سیاسی امنیتی وقت استانداری تهران از فرماندار پاكدشت خواسته است كه استعفا كند. با توجه به محبت، عدالت اجتماعی، كرامت انسانی و شایسته سالاری كه محور اصولی خط مشی جنابعالی است این موضوع عادلانه نیست.»

وی که دم از عدالت اجتماعی, کرامت انسانی و شايسته سالاری يعنی سه گوهر نايافتنی در راس هرم رهبری جمهوری اسلامی و کميای دست نيافتنی و آمالی مردم در بند ايران می زند, در پايان می نويسد:

« نظر به اینكه فرماندار پاكدشت بومی و مورد احترام مردم پاكدشت است اینگونه برخورد موجب یاس و دلخوری مردم پاكدشت خواهد شد. خواهشمند است دستور فرمایید اقدام خداپسندانه انجام پذیرد.»

از سوی ديگر, جمال كریمی‌راد، سخنگوى قوه‌ى قضاییه بيشرمانه ادعا می کند که : « در همان ابتدا موضوع فروش اعضاى بدن كودكان قربانى از سوى برخى از افراد ( خانم شيرين عبادی – ش ) مطرح شد اما این موضوع با بررسى و تحقیقات بر روى اجساد رد شد.». وی در باره پزشک بودن صاحب کوره ای که قاتلان اجساد کودکان را در آن می سوزانده اند, تنها اظهار بی اطلاع می کند و سخنی به ميان نمی آورد.

ناصر سراج, رييس دادگاههای کيفری استان تهران و مسئول ويژه ی رسيدگی به ابعاد پرونده نيز بدون ارائه ی دليل و برهان, موضوع فروش اعضای بدن کودکان را تکذيب نموده و ادعا می کند که اجساد چند تن از کودکان به صورت سالم پيدا شده است.

ناصر سراج که بارها و بارها شاهد پرونده سازی و اعدام افراد بيگناه و معصوم دگرانديش و آزاديخواه در جمهوری اسلامی آنهم در پی اقارير دروغين و اعترافات زير شکنجه و آزار اذيت بوده, اينک اقارير متهمان را صحيح و قانع کننده می داند. وی در اين باره می گويد:

« : نظریه‌ى پزشكى قانونى و اظهارات و اقاریر صحیح متهمان مبنى بر این ‌كه هیچ گروه و تیمى در زمینه‌ى این جنایات با آنها همكارى نكرده است براى دادگاه قانع‌كننده بوده است.»

آزاديخواهان و بشر دوستان آزاده, وجدانها بيدار و هشيار شما را به داوری می طلبم. از سوی خود و خانواده های قربانيان پاکدشت, دست ياری و همدلی بسويتان دراز می کنم. عاجزانه و دردمندانه از شما می خواهم, اجازه ندهيد که اين پرونده, چون ديگر پرونده های ی جنايت و تبهکاری رژيم به سرعت بسته شود و مرگ جانخراش ده ها کودک بيگناه به دست فراموشی سپرده شود. تک تک ما در برابر افشاء و پيگيری اين فاجعه و ديگر فجايعی که رژيم در بيست و شش ساله گذشته آفريده مسئوليت داريم. اجازه ندهيم که ننگ جنايات رژيم بر دامنمان بنشيند و بر وجدانهای بيدارمان سنگينی کند.

فوروم اجتماعی ایران


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster