صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

ادبيات زنانه تمام باورهای ادبيات را تسخير می‌كند /شهلا لاهيجی

شهلا لاهيجی معتقد است: به نظر مي‌رسد ادبيات خود را در قرن بيست و يک از دام جنسيت رها كرده است.
مدير انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در ادامه گفت‌وگو گفت: از قرن هيجده كه زنان شروع به رمان نويسی كردند، رمان نوشتند و خواندند؛ اما به هر حال جامعه بود كه به آنان الهام مي‌داد. ارزش‌هايی را كه در كتابهای مطرح كردند ارزش‌های جامعه‌شان بود؛ بنابراين تعريف زن خوب و دختر خوب، عشق، خواسته، رشد، بي‌اخلاقی و بااخلاقي، مطابق با معيارهای آن جامعه بود؛ ولی امروز زنان دارند از حال جهان مي‌نويسند. نمي‌فهمم كه ادبيات فمنيستی يعني چه؟ اين احوال جهان است.
وی درباره وظيفه ادبياتی كه از درون يا بر بستر هستی زنانه شكل مي‌گيرد، معتقد است: زنان بارويی را شكسته‌اند و دارند خودشان از خود و از جهان مي‌نويسند. اين خود از خود انسان است؛ انسانی كه مورد تعدی بيشتری قرار گرفته است. به عنوان مثال، كارهای تونی مارسين كجايش ادبيات فمنيستی و برتری جويانه جنس‌ها است؟ او در واقع فلاكت بشری را تعريف مي‌كند كه بخش عمده‌ای از اين فلاكت بشری فلاكت زنان است؛ اما بدين معنا نيست كه فلاكت مردان نيست؛ ولی برای زنان پررنگ‌تر است و فلاكت مردان به خاطر فلاكت زنان است.
او با بيان اين مطلب كه چيز خاصی به نام ادبيات فمنيستی به مفهوم نظريه برتری جويانه نمي‌شناسم، متذكر شد: در اين ادبيات فقط رنج‌های زنانه است كه تعريف مي‌شود؛ آن هم به عنوان رنج‌های بشري.
لاهيجی ادامه داد: زنان هم در جهان و هم در ايران دارند مي‌درخشند. تعداد نويسندگان در راس ده اثر پرفروش و مشهور جهان را كه نگاه كنيم، بيشترشان زن هستند. اين طور نيست كه كسی جلوی بروز هستی زنانه را در داستان بگيرد. نگاه عدالت خواهی برای زنان نگاه عدالت خواهی برای بشريت است؛ نه برای جنس خاص. آزادی و دموكراسی در گرو آزادی و دموكراسی و رفع تبعيض از زنان است.
او تصريح كرد: جامعه‌های شرقی را جامعه‌هايی مردسالار نمي‌دانم؛ آنها زورسالار هستند و به زن و مرد هر دو تعدی مي‌شود؛ منتها بخشی از تعدی كه به مردان مي‌شود به زنان هم تسری پيدا مي‌كند؛ به همين جهت مي‌گويند رنج مضاعف زنان.
وی گفت: وقتی مي‌گوييم فمنيست، يعنی آن لغتی كه لااقل در نهادهای قدرت مساوی با گناه است، يك نگاه منفی به واژه‌ای است؛ بي‌اينكه كسی آن واژه را تعريف كند؛ مثل همان بلايی كه در ايران سر ليبراليسم آمده؛ ليبراليسم به معنای آزادی است؛ ولی در اينجا به مفهوم گناه و نوعی نتزل فكری يا تنزل نگاه سياسی تلقی مي‌شود. آيا مفهوم ليبراليسم اين است؟ بنابراين اگر بگوييم ادبيات زنانه يا فرم زنانه ادبيات شايد واژه درست‌تری باشد.
لاهيجی درباره خط قرمزهای اين ادبيات گفت: اين ادبيات اگر با امثال ويرجينيا وولف و اواخر قرن نوزدهم شروع شده باشد، امروز دارد با سرعت شگفت‌انگيزی پيش مي‌تازد و تمام باورهای ادبيات را تسخير مي‌كند. حتا در آمريكای لاتين كه مردانش غولهای ادبيات هستند، زنها مانند اركيده‌های جنگلی دارند شكفته مي‌شوند و جهان را تسخير مي‌كنند.

مهكامه رحيم‌زاده: تا مسائل اوليه حل نشود، فمنيسم به‌معنای متعادل آن شكل نخواهد گرفت
مهکامه رحيم زاده داستان‌نويس نيز در اين زمينه گفت: سانسور به‌عنوان عاملی برای مقابله با ظهور هستی زنانه در داستان معاصر ما عمل كرده است.
مهكامه رحيم‌زاده در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)، سانسور را دارای دو بخش درونی و بيرونی دانست و در توضيح هر كدام اظهار داشت: سانسور به دو بخش بيرونی و درونی تقسيم مي‌شود. يكی سانسور بيرونی كه مربوط به دستگاه كنترل كننده جامعه مي‌باشد و به معنای واقعی دست و پای نويسنده و هنرمند را مي‌بندد و بعد از او مي‌خواهد كه كار هنری ارايه دهد. بخش ديگر سانسور درونی يا خودسانسوری است كه هم نويسندگان مرد و هم زن (البته بيشتر زنان) با آن درگير هستند.
اين داستان نويس درباره فمنيسم عنوان كرد: وقتی خوب دقت مي‌كنيم، مي‌بينيم كه فمنيست در كشورهايی نظير كشور ما بيشتر به صورت افراطی مطرح مي‌شود و علتش اين است كه در اين نوع كشورها زنان هنوز به حقوق اوليه خودشان دست نيافته‌اند.
وی افزود: حقوقی مثل حضانت از فرزند، يا حق خروج از كشور و... كه حقوقی كاملا ابتدايی هستند از آنان سلب شده است. در اين نوع جوامع است كه فمنيست يعنی واكنش شديد در مقابل مردان، ‌سركوب آنها، تسلط بر آنها يا حتا گاهی نفرت از آنها نوعی عقده گشايی تاريخی است و تا اين مسائل اوليه حل نشود فمنيسم به معنای متعادل آن شكل نخواهد گرفت.
رحيم‌زاده درباره وظيفه ادبياتی كه در بستر زنانه شكل مي‌گيرد گفت: وظيفه اين نوع ادبيات نشان دادن باقيات زندگی زنان به صورت موشكافانه و جزيي‌نگر در يك قالب هنری و زيباست و هرچه اين قالب و فرم زيباتر باشد، مي‌تواند خواننده را كه اين واقعيت را نمي‌داند يا مي‌داند و اهميتی به آن نمي‌دهد، به عمق نزديك‌تر كند؛ تا با شخصيت زن داستان كه شخصيتی تخيلی است و حتما نمادی بيرونی دارد، همزادپنداری كند.
نگارنده مجموعه داستان در دست چاپ رد پای حلزون تصريح كرد: ما عادت نكرده‌ايم حرف‌هايمان را راحت و رك بگوييم و هميشه از مواخذه شدن مي‌ترسيم، كه اين به فرهنگی كه در آن رشد كرده‌ايم باز مي‌گردد.
وی با اعتقاد بر اينكه هم در ادبيات فمنيستی و هم در كل ادبيات خط قرمزهايی وجود دارد، گفت: اين امر به آداب و رسوم، سنت‌ها، ارزش‌ها و اخلاقيات حاكم بر جامعه‌ای كه در آن زندگی مي‌كنيم بازمي‌گردد. حتا در جامعه‌ای كه روابط جنسی آزاد است، بازهم نويسنده نمي‌تواند فراتر از اخلاقيات حاكم بنويسد؛ چراكه مي‌داند تعداد زيادی از خوانندگان خود را از دست خواهد داد.
رحيم‌زاده يادآوری كرد: در تمام جوامع، چه پيشرفته و چه جهان سومي، اين خط قرمزها برای نويسنده وجود دارد كه از آن جلوتر نمي‌رود كه البته از موارد استثنا مي‌گذريم.
خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا)


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster