صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

لالایی ، منم ایران خونین / مهرنوش معظمی


لالایی لالایی

عروسک شکسته
آه ای خاموش
کجایی؟
که یکباره غایب شدی
ز بازی
لالا یی لالا یی
عروسکم
می بینمت
بر پنجره فرد ا می آ ویزی
تا که بشنو ی نجوا ی ا موا ج رود خانه را
رقص نور ، دایره ای که در آ ن شا دی و شیطنت از پی هم می آ یند
اما پاهایت می لغزند
د ر سرنوشت مبهم سیه روزی
می گر یی
گم شده به شب بی نور
بر می خیز ی
نومید ، و عنکبو ت تاریک ترس
فرا چنگ می آ ورد قلب کوچکت را
ای عروسک محکوم
نگاهم کن ، نگاهم کن
هراس مد ا ر
منم ایرا ن ، ایرا ن خونین
سرزمین تو
دیار غرقه در خو ن ولرم
آنجا که بنفشه و سنبل
مد فون در شورزار بیرحم، متروک ز عشق
ناحیه دردهای گمگشته درخفای غرور ملی
ا ما
جنبش ، عشق و غضب وا ژه ها
می آیند بی توقف در شعر هایم
آ ن غم شعر را
پرورنده ا م با عطر گیسوا ن تو
خنده تو که بر ا فتا د بر سینه
من ، من ا یرا ن خونین
ا ندیشناک در غروب زهر آ لود
رنج می برم ، رنج می برم ، فریاد می زنم ، می گریم

ز سنگ های که می جهند
ا ز سرمای دها ن
از سوختن فکر در آتش جهل
ا کنو ن سر گر دانم من
در تار یخ
پرسه می زنم در قر ن ها
بخار سوزان آ یه گستر ده می شود
از غار حرا د ر جانم
و روا نم در آ تش کلیسا می سوزد
ز من مانده یک جسد خاموش
د ر مردا ب نا توا نی
من ، من دو باره خواهم مرد
نگاهم کن ! ای عروسک گر یان
بگشا دروا زه رویا را
می خواهم زنده باشم
در تو
ز تابش آرزوهایت
و فرو د آ یم دوباره در شور مرد م
زین رو شکوفا شوم
ای عر وسک غمین

دوباره دوباره
برای خوا ند ن لالایی
ولی
خسته خسته
تو ، در برابر همه سنگ ها
با بوی منی، خون و شرم
اما نگاهمم کن!
دستم درطنین لالا یی در پروا ز است
با گلهای نیلوفر
د ر گو د ا ل ها، شورزا ر
و تو د ر ته تاریکی
نمی دا نی چه کنی
هنگامی که
ا لله اکبر
به جستجوی تو
مرگ را آواز می دهد
اما حکایت تو نه پایان ظلم است
نه شکست
یک آغاز است
ظلمت را می رانیم
و من، من ایران خونیم
می گویم
ز قطر ه خو نی که چکید بر صفخه تا ریخ
می گویم ز
تاخت شیخ ها که قطعه قطعه کرد ند شیطنت را
اما
نمی توانستند بگیرند
خلق را ز من
کیست که بپذیرد
مر گ بازی را
و ز یا د برد
را ز
آ نها که آوای ندا شتند
و رفتند
در غبار آ لوده جماران
که رفتند آ ن سوی سکوت
ای عر وسک گر یان
نگاهم کن
چنین است که
می شنوی
صدا ی من ر ا که پیش میر ود
در راندن قانو ن مز د و ر
بد ا نگاه که
فر دا غافلگیر می کند
تو را و
با خود می برد
تا دوردست ها
تا خانه
بو ی شیرینی
د ر شیرینی یک روز عا دی
بازیهای شا د
نام تو بر تنه درخت عشق
آنگاه
ترس رنگ می بازد
دوباره ،دوباره
لالایی لالایی
عروسک ها
نگاهم کنید ، نگاهم کنید
تا دوباره ما ، بیدار ،ا ند یشه سبز و رویای بی پاپان


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster