صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

ژاک دريدا / ترجمه ويدا فرهودي

"اگر مي توانستم هويت خود را دريابم، ديگر جايي براي نوشتن و زندگي کردن نبود"


ژاک دريدا در سال 1930، در نزديکي الجزيره، درخانواده اي يهودي، در ميان اقليت فرانسويان ،چشم به جهان گشود و دربامداد روز 9 اکتبر 2004، در پاريس، چشم بر آن فرو بست. اما اين توقف ناگهاني شايد به جاي آن که پايان راه به شمار آيد،آغازي باشد بر حرکتي ديگر( همان طور که در مورد بيشتر فيلسوفان، چنين است). به گفته ي صاحب نظران،تاثير نيچه و هايدگر بر انديشه ي دريدا بسيار محسوس است. زندگي، مرگ و جاودانگي يا بقا سه پديده اي بودند که ذهن او را ، همواره، به خود مشغول مي کردند.

دريداي سرسخت، سخت گير،حساس ،نا آرام و سخت کوش ،انسان نيکي و عدالت بود. همواره، به جاي آن که بگويد " تو دوست مني" مي گفت :" من دوست توام" چرا که هميشه مايل به "دادن" بود. او تمامي هوش، آفرينش و فرهنگ خود را مصروف ديگران و نوشته هايشان کرد تا آن ها بتوانند آن چه را، دانسته يا ندانسته نتوانسته بودند به ديگران "بدهند"، اينک به وسيله ي کار او، در اختيار ديگران گذارند.


پنج کليد يک انديشه ي راديکال*

براي شناخت مسير انديشه ي پيچيده فيلسوفي نا آرام به نام دريد ا

شالوده شکني(1)

اين واژه را دريدا، براي نخستين بار در سال 1967 در کتاب " درباره ي گراماتولوژي" (2) به کار برد و به سرعت مبدل شد به رايت انقلاب دريدا: رايتي که بس بحث برانگيز بود و دشوار فهم.

به باور دريدا، راه رويارويي با متافيزيک غربي، نه آن چيزي است که فلسفه ي نيچه " ويراني يا نفي" ( نفي و تجديد ِ ارزش تمام ارزش ها .م) ناميده، و نه، به فراموشي سپردن آداب و رسوم معصوم ،بلکه راه حل، شالوده شکني آن است .رويه اي که دريدا را به هايدگر نزديک مي کند. اما توجه داشته باشيم که اين " شالوده شکني"، نه برنامه ريزي اختياري يک نويسنده است، نه نوعي امکان کج روي، بلکه ملاحظه و مشاهده ي روندي است موجود. تمامي انديشه ي غربي بر ادراک يک تسلط ممکن بر معنا استوار است، بر توهم افشاي کامل ِ مفهوم. توهمي که "آگاهي مطلق" ِ هگل گرامي داشت ِ آن است. در برابر اين ديدگاه ، دريدا لحظه اي از تاکيد بر اثبات نادرستي هايي که مبناي اين انديشه هستند ومبارزه با پيامد هاي بي شمار اخلاقي وسياسي آن ، باز نمي ايستد . .( هگل تمايز را موجد تضاد مي داند اما دريدا مي کوشد ثابت کند که تمايز هاي غير ديالکتيکي وجود دارند.م)

تمايذ(3)

اين مقوله براي نخستين بار در سال 1965 در مقاله اي در باره ي "آنتوان آرتو"(4)، در مجله ي "تل کِل"(5) به وسيله ي دريداي جوان مطرح مي شود. مفهوم اين ابداع ِ نگاره اي چيست؟دريدا در سرچشمه ي هر انديشه ي غربي، توهم حضور را به شکلي مشابه مي بيند و بر ملا مي کند. در اين جا ، منظور اصلي برتري اي است که براي "گفتار" در برابر "نوشتار" قائل شده اند و دريدا در سه کتاب بزرگش در سال 1967 و همچنين در کتاب "بذر پراکني " يا" بارآوري"(6) در سال 1972 به آن مي پردازد. تمايذ، کثرتي است که بازگشت ظاهري يک "علامت" را به مفهومي واحد، ممنوع مي سازد. آن چيزي است که هر نوع امکان شفافيت را خراب مي کند و شکاف يا فاصله اي است که به شکلي جبران ناپذير ميان معنا( تفسير هاي گوناگون) و موضوع وجود دارد.

ايالات متحده

در سال 1975، در حالي که فرانسه ي انديشمند پشت بر انديشه ي دريدا کرده، سرگرم کشف دوباره ي جذابيت ملاحظه کارانه ي "مطلق" کانتي بود، " شالوده شکني" در ايالات متحده خيزشي چشمگير داشت. به اين ترتيب دريدا، در آنسوي اقيانوس، از "يال"(7) گرفته تا کاليفرني، يک قهرمان فرهنگي واقعي ِ مورد تحسين يا به عبارتي " بزرگترين فيلسوف جهان" معرفي شد. سليقه ي آمريکايي در زمينه ي ادبيات، با آن بيگانه نبود. در چنين شرايطي، در مورد يک دانشگاه فرانسوي اي که هرگز به دريدا، در خاک فرانسه، يک کرسي مناسب اهدا نکرد، چگونه بايد قضاوت کرد؟

انديشه ي 68

دو تن از متفکران فرانسه، "لوک فري"(8) و "آلن رنو"(9) در اواسط دهه ي 1980، در هجونامه اي زير عنوان " انديشه ي 68" به شدت به مقابله با "شالوده شکني" دريدايي و به طور کلي فلاسفه ي "ضد انسان باوري"(10) ِ سال هاي 1970 پرداختند. گناهي نابخشودني در نظر طرفداران پر شمار "فوکو"(11)،"دلوز"(12)، "ليوتار"(13) و البته دريدا! کتاب مورد اشاره، با لحن ستيزه جويانه اش، در يک دوره ي زماني، موجب افول تاثير اين انديشمندان بزرگ در فرانسه شد. بنا بر اين نوشته، ارزشگزاري بيش از حد به روحيه ي انقلابي، صورت گرايي (فورماليسم) ِ زبان،بلاغت افراطي و زيبايي شناسي مبهم ، گرويدن ِ دير هنگام و تصنعي به يک سياست حقوق بشري،نشانه هاي متعددي هستند که بنا بر اين روايت تازه ِمتنفذ و در عين حال اعتراض برانگيز، انديشه ي ايشان را مشخص مي سازد.

متن(14)

"چيزي خارج از متن وجود ندارد". اين معروف ترين نظريه ي مورد تاييد دريدا است و موضوع شديدترين کاريکاتور ها ي نوشتاري و مجادلات قلمي بر عليه او. برخي سفسطه گري نمادين تمام پُست مدرنيسم را در آن مي بينند که ارجاع به هرگونه واقعيت خارجي، هويت ثابت يا حقيقت عيني را منع کرده و بر يک نسبيت باوري مطلق مي انجامد.

در واقع، مسئله چيست؟ توضيح، با در نظر گرفتن اساسِ انديشه ي غربي و بهتر بگوييم شکل جديد و بديع آن حاصل مي شود: يعني با توجه به پديدار شناسي (15)هوسرل(16). انديشه ي هوسرل بر "دادن "ِ اوليه اي استوار است که ازذات "خود ِ چيز ها" بر مي آيد(شهودي است) و اين همان چيزي است که دريدا همواره به آن اعتراض دارد. ( در نظر دريدا، متن در جريان خواندن شالوده شکني مي شود و اين امر موجب آفرينش معنا هاي گوناگون است.م)

پس در عمل ، به راحتي مي فهميم که انديشه ي دريدا تنها مي تواند ما را به يک تفکيک کامل ميان سياست و قلمرو يا اخلاق دعوت کند چرا که راهي براي رسيدن به هرگونه ذات هويتي اوليه وجود ندارد. بنا براين، جهان شمولي ِ " جمهوريخواهانه و لائيک"، خود، بايد به منزله ي يک ساخت اجتماعي ِ ويژه و وابسته به تاريخ هر دولت- ملت ِ خاص در نظر گرفته شود و مورد بحث قرار گيرد.

و اين هم دليلي افزون براي ماندگاري انديشه ي دريدا .


--------------------------------------------------------------------------------

* اين مقاله در مجله ي نوول اُبسرواتور هفته ي سوم ماه اکتبر2004، زير عنوان "Cinq clés d’une pensée radicale" و به قلم "اُد لانسلن"(Aude Lancelin) منتشر شده است.

پا نوشت ها

1-Déconstruction که در فارسي بابک احمدي آن را شالوده شکني معنا کرده ( کتاب "ساختار و تاويل متن") اما داريوش آشوري " ساخت شکني "( فرهنگ علوم انساني) را برگزيده است.

2- De la grammatologie گراماتولوژي علم Gramme است يعني علامت يا نشان نوشته شده و logicهم ازLogos مي آيد که يکي از معاني آن در تبار يوناني، قانون است. بنا به بحث دريدا بايد نشان نوشته شده، اقتدار "قانون" يا "کلام" را از ميان بردارد.( نقل از ساختار و تاويل متن، يادداشت هاي فصل 12- بابک احمدي- نشر مرکز-تهران)

3- Différanceبه جاي Différence که املاي درست کلمه در زبان فرانسه است حال آن که اين هردو گونه ي نگارش از نظر آوا و شنيدار يکسانند.

4-Antonin Artaud

5- Tel Quel

6- La Disséminationاساس کلمه از semence مي آيد به معناي تخم گياه، بذر يا نطفه و به گمان دريدا هر چه در زبان است، نطفه اي است زاينده.

7-Yale از قديمي ترين دانشگاه هاي آمريکا

8-Luc Ferry

9-Alain Renaut

10-Anti-humanistes

11- Foucault1984-1926)

12-Deleuze

13-Lyotard

14- Texte

15-Phénoménologie

16-Husserl (1938-1859)
عصر نو


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster