صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

پاهای برهنه در گونی های پر از سوسک ! ! / شیما

نوگرائی ناشی از برخورد طبقات است، در جهتی که کسب حقوق طبقه محروم محرز می شود، البته هر نوگرائی چنانکه امروز در دنیای سرمایه داری مطرح می شود، این استنباط را از نوگرائی داشته باشد. این نوگرائی مورد نظر، آن نوگرائی بی خصلت طبقاتی، هرز بدون صفت مشخصه نیست که به صورت مجرد. اشکال تفننی ، گاه مخدر در دنیای سرمایه داری بروز می کند،که صرفا برای اقلیتی مرفه وبی درد معنا به خود می گیرد، بلکه مقصود نوگرائی آن است که باحرکت طبقات محروم برای کسب حقوق خویش، همصدا است و با دگرگونی علیه سنت ها و چهارچوب فرسوده نظام حاکم پیش می تازد.

نوگرایی همواره در پی زواال و از کارافتادن سنت های فرهنگی پوسیده و به هم خوردن تعادل حقوق اجتماعی،در سیرقهقرائی یک جامعه طبقاتی بروز می کند.

وعدم دگرگونی این مقوله ها در جان یک ملت و پا بر جائی آن در نظام اجتماعی ، چهارچوبی راباعث می آید، چهارچوبی در بسته ، مشخص و جامد و یک بعدی این چهارجوب برای بهره کشی های مدام نظام حاکم از مردم محروم است. هنگامی که اکثریت آگاه جامعه، که از رشد و تکامل فرهنگی جدا نگاه داشته می شود، به اسارت می آید و از شناخت واقعیات عینی که با آن درگیرست، به دور می ماند. تنها باعناصربی خاصیت لاشمرده تاریخ که غیرمحسوس، واهی ودست نیافتنی است، پای بست و همراه می گردد.

نوگرائی در شئون فرهنگ ملتی که نظام خودکامه در گیراست، شک نیست که با واکنش های شدیدی روبرو می شود. چرا که هر نظام مرتجع و دیکتاتور تا آنجا که امکانش هست،از بروز نیروهای مترقی ازقوه به عمل درآید، خطری جدی برای نظام حاکم جابر و بشارت برای اکثریت محروم است.

از آن می توان به نظام حکومتی امروز ایران نیز نگاهی انداخت،که در ایران جوانان و نوجوانانی که به اتهام اندیشدن و فکر کردن وکتاب خواندن، دستگیر وشکنجه می شوند، و راهی زندان ها می شوند. درایران جوانان را به خاطر داشتن فکر و اندیشیدن می کوبند و محاکمه می کنند. درجامعه ای که نصف بیشتر جمعیت جوانان و نوجوانان را، دختران و زنان تشکیل می دهد، دخترانی که در جامعه به طرق محتلف سرکوب می شوند و از بسیاری جهات نقض حقوق بشردر مورد زنان به طور تمام و کمال از جانب حکومت و فرهنگ اجتماعی و سنت های پوسیده کا ملا قرار می کیرد. دخترانی که با کوچکترین حرکتی هم مورد آزار و اذیت و سرکوب قرار می گیرند.

روی صحبتم بر روی دخترانی است که از سنجاق سر و روسری کرفته تا کفش وجورابشان زیرذره بین نیروهای امر به معروف ونهی ازمنکر است و ناعوذ باالله اگرسفیدی گوشت قوزک پا دیده شود درهای جهنم به رویش باز می شود و ازطرف قانون جمهوری اسلامی محکوم می شوند به فروبردن پاهای برهنه شان در گونی های پر از سوسک ! ! .

اکنون صحبتم بر روی زنان ودختران روشنفکر ایرانی است که می خواهند با کنارگذاشتن وشکستن تمام سنت های غلط وپوچ که دست وپایشان را بسته است وبه عنوان یک انسان، که دارای تفکراست، هم پای دیگرجوانان مرد و پسر حرکت کرده و دست در دست هم وهر چه محکمتر و یک صدا تر بر تمامی سنت های ارتجاعی که توسط این نظام حاکم ظالم بر مردم تحمیل می گردد، بانگ و فریاد آزادی سر دهند . !

دختران دشت !

دختران انتطار !

دختران امید تنگ

در دشت بی کران ،

و آرزوهای بیکران

در خلق های تنگ !

دختران آلاچیق نو

درآلا چیق هائی که صد سال! ـ

از زره جامه تان اگر بشکوفید

باد دیوانه

یال بلند اسب تمنا را

آشفته کرد خواهد...

دختران رود گل آ لود!

دختران هزار ستون شعله ،به طاق بلند دود!

دختران عشق های دور

روز سکوت وکار

شب های خستگی !

دختران روز

بی خستگی دویدن،

شب

سرشکستگی!

در باغ راز وخلوت مرد کدام عشق ـ

در رقص راهبرانه شکرانه کدام

آتش زدای کام

بازوان فوّاره ئی تان را

خواهید برفرا شت ؟

احمد شاملو


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster