صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

زندان هاي ما امن نيستند, اين را پرونده زيباها و عاطفه ها نشان داده است / گلناز ملك

دختر نوجواني به جرم داشتن رابطه ي نا مشروع به اعدام محكوم مي شود . حكم به همان سرعتي كه دادگاه خاتمه مي يابد اجرا مي شود . جسد دخترك بر سر دار آويزان مي ماند تا درس عبرت شود و زندگي يك انسان به همين سادگي پايان مي يابد .

چند هفته پس از مرگ عاطفه رجبي ، قاضي دادگاه و چند تن از افسران بازداشت مي شوند . به جرم تجاوز و شكنجه ي عاطفه ، دختر نوجواني كه به جرم داشتن رابطه ي نا مشروع اعدام مي شود . مسخره است ! عاطفه ي 16 ساله مورد تجاوز قرار مي گيرد تا اقرار به روابط نا مشروعش كند . اين اولين بار نيست كه خبر تجاوز به زنان و دختران در زندان ها را مي شنويم . در مورد خانم زيبا كاظمي هم خوانديم و شنيديم كه پيش از اصابت جسم سنگين به سرش و يا سرش با جسم سنگين !!! مورد تجاوز واقع شده است . در تاريكي زندان ، هدف تنها اعتراف به آن چيزي كه زندان بان مي خواهد است و در راه اين هدف از به كار بردن هيچ وسيله اي فرو گذاري نمي كنند . حرمت زنانه ، نقطه ضعفي كه جامعه ، طبيعت و اخلاق اجتماعي براي زنان دست و پا كرده را به تاراج مي برند تا متهم به زبان بيايد .

تجاوز هم يكي از آلات و ابزار شكنجه ي روحي و جسمي است .
انديشه ي مرد سالار سكس و رابطه ي جنسي را صرفا فاعل و مفعولي وابزار و وسيله ي سركوب و تنبيه مي شمارد . كافي ست نگاهي به ادبيات هجو و هزل بيندازيم يا جك هاي بي شماري كه در اين زمينه ساخته مي شود و فحش هاي جنسي كه بين مردان رد و بدل مي شود . هرگز نشنيده ايد كه مردان در جدال هاي لفظي شان چطوربا خواهر و مادر يكديگر همخوابه مي شوند ؟ در فرهنگ مردسالار، زن ناموس و " مال "‌مرد است نه انساني با هويت و شخصيتي مستقل . چه چيزي از اين بد تر كه مال و ناموس يك مرد مورد تعرض واقع شود ؟

تجاوز جنسي بيش از آنكه ميل جنسي را در پس زمينه ي خود داشته باشد بيشتر معضلات رواني را در خود پنهان دارد . تجاوز نمايشي از خشونت و سلطه جويي ست كه قرباني را از ارزش و اعتبار انساني خالي مي كند اختيار بدن را از او سلب مي كند و تحقيرش مي كند . اثر روحي اي را هم كه بر زن مي گذارد بسيار شديد تر از درد و جراحت جسمي است . اينكه به زن مي فهماند هر چقدر هم كه كله شق باشد و مصمم ، باز هم در انقياد مردان است كه به راحتي بدنش را تصاحب مي كنند . قدرتش را دارند و مي توانند ، پس از انجامش ابايي ندارند . دو موردي كه در اين نوشته آوردم زيبا كاظمي و عاطفه رجبي بودند كه متاسفانه به قتل رسيده اند . وضع زناني كه آزاد مي شوند از اين هم اسف بار تر است . زن تجاوز ديده بيش هر چيز به مشاوره و روان درماني احتياج دارد . در عوض با سيستمي رو به رو مي شود كه اگر گناه را بر گردن قرباني نيندازد ، در موردش سكوت مي كند . اسمش را هم مي گذارند شرم و حياي ذاتي ايراني ها . در دور اطرافم زنان زيادي مي شناسم كه از زندانيان سياسي دهه ي 60 بوده اند . پچ پچ هاي پشت سرشان را مي شنوم و اينكه چرا تا كنون مجرد مانده اند و آزار و شكجه ها ي جنسي اي كه بر آنها روا رفته . شايد همين هم توجيهي باشد براي فرار دختران از فعاليت جدي سياسي . زندان هاي ما امن نيستند . اين را پرونده ي زيبا كاظمي و عاطفه رجبي نشان داده است . بسيار شنيده ايم در زندان ها دهه ي 60 دختران نوجوان پيش از اعدام مورد تجاوز واقع شدند كه مبادا باكره از دنيا روند و پا در بهشت بگذارند . زني كه به زندان مي افتد علاوه بر شكنجه هاي روحي و فحاشي هاي بي شرمانه مورد تجاوز و ازار جنسي قرار مي گيرد . او هر گز پس از آزادي نمي تواند زندگي طبيعي اش را ادامه دهد . او با خود بيگانه گشته است .
10/10/2004
تريبون فمينيستي


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster