زنی شبيه ذوزنقه ام
تکثير و هی تکثير می شوم
گوشه ا يم در پنهان کاری های تو پناه می گيرد
گوشه ی ديگر از لاسِ شبانه بازمی گردد
گوشه ای هم گوشه گيری می کند
هی می خواهد بگويد بيهوده ام بيهوده ای
گوشه ی ديگرم قاه قاه می خندد
و می گويد: بی خيالِ همه
گوشه ی ديگر کمی آنطرف تر
راست ايستاده است و هی می گويد دير است زود باش
و من هول هول می بلعم
همه چيز را می بلعم
گوشه هايم که سخت شبيهِ من هستند
هميشه هم گوشه های ذوزنقه نيستند
گاهی به مربع می مانم
و در آن چهارتاق خفه می شوم
گوشه هايم که به جانِ هم می افتند
قی می کنم
و برای ناتواني ام دلم می گيرد!
کلن.2004/06/18