صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

پس از چندين ماه سكوت؛ نتايج تحقيق ملي خشونت عليه زنان اعلام شد

خوانندگان گرامي سايت شبکه :
ما اين مطلب را به علت اهميت اطلاع از آمار رسمي مربوط به خشونت بر زنان در ايران درج ميکنيم .
نوع تقسيم بندی و ... ضرورتا مورد تاييد ما نيست. در عين حال يقين داريم آمار واقعي به مراتب بيش از اين ارقام است. اما نتايج ذکر شده خود بيانگر بخشي از واقعيت تلخ زندگي زنان است.
شبکه سراسری همکاری زنان ايراني

تحقيق ملي بررسي خشونت خانگي عليه زنان در مراكز 28 استان كشور، پروژه مشترك مركز امور مشاركت زنان و معاونت اجتماعي وزارت كشور است كه با همكاري وزارت علوم از سال 80 تا كنون، در 5 فاز عملياتي و با بررسي نظرات 12 هزار و 596 پاسخگوي زن و 2 هزار و 66 پاسخگوي مرد منتخب، بر مبناي 100 هزار پرونده گزارش شده در خصوص اختلافات خانوادگي در دادگاه‌هاي خانواده، پزشكي قانوني، نيروي انتظامي و كلانتريها مراكز بهزيستي، بنياد شهيد و بنياد جانبازان طي محدوده زماني سال 75ــ80 در 28 استان كشور و بر اساس 45 گويه مربوط به شاخص ميزان خشونت خانگي عليه زنان به اجرا درآمده است.

يك سال اول ازدواج و ميانسالي، پرخشونت‌ترين دوره زندگي زنان

به گزارش گروه اجتماعي خبرگزاري دانشجويان ايران، بر اساس تحقيق ملي بررسي خشونت خانگي در مراكز 28 استان كشور، ميانگين‌هاي مرتب شده دوره‌هاي زندگي زنان نشان مي‌دهد يك سال اول ازدواج، دوران تنگناي مالي، پس از تولد فرزندان، حداقل يك بار در ماه، ميانسالي و دوران بارداري پرخشونت‌ترين دوره‌هاي زندگي زنان هستند و خشونت در دوره‌هاي هر روزه، برخورداري از درآمد بالا، بعد از معاشرت جنسي ، قبل از معاشرت جنسي، سالخوردگي و روزهاي كاري هفته به حداقل مي‌رسد.

بهانه گيري‌هاي پي در پي مردان رايجترين خشونت عليه زنان

بر اساس اين تحقيق، بهانه‌گيري‌هاي پي در پي، داد و فرياد و بداخلاقي با زن (4/38 درصد)، قهر و صحبت نكردن شوهر با همسر و خودداري از ارائه بحث در مورد مسائل فيمابين، (9/37 درصد)، به كاربردن كلمات ركيك و صحبتهاي بيرون از نزاكت و دشنام (8/30 درصد) محكم كوبيدن به در، به هم زدن سفره، انداختن ميز ناهارخوري، (25 درصد)، سيلي زدن (6/22 درصد)، ايجاد فشارهاي روحي رواني با رفتار آمرانه و تحكم‌آميز (7/20 درصد) منت نهادن مداوم از بابت تامين معاش و عهده‌داري زندگي و سركوفتهاي رواني پي در پي، (9/17درصد)، تحقير و خجالت زده كردن نظير بي‌احترامي، بي‌ارزش تلقي كردن و بردن آبرو پيش ديگران (5/17 درصد)، كشيدن و هل دادن (8/16 درصد) ممانعت از كاريابي و اشتغال در بيرون خانه و يا ادامه اشتغال (8/16 درصد)، ايجاد محدوديت در ارتباطات فاميلي (6/16 درصد) ايجاد مداوم احساس درماندگي (6/15 درصد)، زدن با مشت و يا چيز ديگر (5/15 درصد) لگد زدن ( 3/16 درصد) از بين بردن كرامت انساني و عزت نفس (5/12 درصد)، ايجاد محدوديت در ادامه تحصيل، مهارت‌آموزي و مشاركت در انجمنهاي اجتماعي (3/11 درصد) 16 مورد از رايجترين انواع خشونتهايي است كه پاسخگويان از اول زندگي مشترك تاكنون تجربه كرده‌اند.

عدم رعايت بهداشت زناشويي شايعترين خشونت كم رواج مردان عليه زنان

به گزارش ايسنا، همچنين دوازده مورد از كم شايعترين نوع خشونت از اول زندگي تاكنون درمورد زنان شامل مجبور كردن به انجام كارهاي خلاف عرف و شرع و قانون (1/1 درصد)، كتك‌كاري منجر به سقط جنين (2/1 درصد) زدن تا حد نقص عضو (3/1 درصد)، زدن تا حدي كه فك يا بيني شكسته است (5/1 درصد)، زدن تا حدي كه پرده گوش پاره شده است (5/1 درصد)، از دست دادن دندان (6/1 درصد)، زدن تاحدي كه دست و پا شكسته است (2 درصد) جلوگيري از نگهداري فرزندان در زمان متاركه (2 درصد) ازدواج مجدد شوهر بدون رضايت همسر (2 درصد) مجبور كردن به سقط جنين (5/2 درصد) زدن تا حدي كه دندانها لق شده است (5/2 درصد) و عدم مراعات بهداشت زناشويي (6/2 درصد) است.

تجربه خشونت خانگي در 66 درصد خانوارها

برآورد كلي انجام شده مربوط به گستره خشونت خانگي در 28 مركز استان كشور نشان مي‌دهد 66 درصد خانواده‌هاي مورد مطالعه از اول زندگي مشترك تا كنون حداقل يك بار تجربه خشونت خانگي با تعريف عام آن داشته‌اند و حداقل يك بار در طول زندگي مشترك حدود 30 درصد خانوارها، خشونتهاي فيزيكي جدي و حاد و در 10 درصد خانوارها خشونتهاي منجر به صدمات موقت و يا دائم و جدي گزارش شده است.

تهديد به طلاق و اجبار زن براي درخواست پول از شوهر از انواع خشونتهاي گزارش شده

به گزارش ايسنا، همچنين تحت نظر قراردادن و ايجاد محدوديت در تماس‌هاي تلفني و رفت و آمدهاي روزانه، تهديد به ترك خانه، تهديد شوهر به آوردن بلا بر سرخويش و يا اقدام به خودكشي، تهديد به آزار و اذيت فرزندان، تهديد و شكايت به پليس و دادگاه عليه زن و اقوام او، تهديد به طلاق و يا تهديد به ازدواج مجدد و آوردن هوو، بيگاري كشيدن در انجام امور، تهديد به كشتن فرزندان و اقوام و خويشان، ندادن خرجي و ايجاد مضيقه مالي و اجبار براي درخواست پول، جلوگيري از استقلال مالي، مجبور كردن به فروش اموال، عدم دستري به درآمد و پس انداز، دخل و تصرف در اموال، امتناع از طلاق، علي‌رغم اصرار زن به متاركه، مجبور كردن به ديدن عكسهاي مبتذل، اجبار در روابط زناشويي ناخواسته و غيرمتعارف ، عدم بكارگيري وسايل پيشگيري از بارداري درحالي كه مرد دچار بيماري واگيردار است، حاملگي ناخواسته و جلوگيري از مصرف داروهاي ضدبارداري، متهم كردن به بي‌مبالاتي در مسايل ناموسي، شك و بددلي، محروم كردن از غذا و دارو در زمان بيماري، زنداني كردن، اخراج از خانه، كشيدن، گرفتن و بستن، لگد زدن، گازگرفتن، كتك كاري مفصل، چنگ انداختن و كشيدن موها، زدن تا حد كبودي زير چشم، زدن تا حد لق شدن دندانها، زدن تا حد از دست دادن دندانها، شكستن دست يا پا، پاره شدن پرده گوش، بستري شدن و رفتن نزد دكتر، شكستن فك و بيني و بيهوشي از جمله ديگر خشونتهايي هستند كه از سوي زنان به عنوان خشونتهاي خانگي تجربه شده از آغاز زندگي مشترك تاكنون گزارش شده است.

«همسر» نخستين مقصر اختلافات زناشويي از ديد زن و شوهر

بررسي نظرات پاسخگويان مرد درباره ميزان تقصير افراد در ايجاد اختلافات و خشونتهاي خانگي، همسرخود، دخالت خانواده همسر، دخالت فاميل و اقوام، دخالت خانواده خود و دخالت دوستان و از نظر پاسخگويان زن نيز همسر، خود، دخالت خانواده همسر، دخالت خانواده خود، دخالت فاميل و اقوام و دخالت دوستان را به عنوان بيشترين مقصران در اختلافات زناشويي و خشونتهاي خانگي معرفي مي‌كنند.

ازدواج تحميلي حدود 64 درصد تجربه‌كنندگان خشونت خانگي

بررسي توزيع فراواني نظرات پاسخگويان در مورد نوع شكل‌گيري ازدواج آنها نشان مي‌دهد كه 8/63 درصد آنها ازدواج تحميلي و كاملا تحميلي، صرفا 8/8 درصد ازدواج كاملا غيرتحميلي و تحميلي و 4/27 درصد، ازدواج در حد متوسط داشته‌اند.

به گزارش ايسنا، همچنين 5/37 درصد پاسخ‌دهندگان تصميمات شوهران خود را غيرمشاركتي، 67 درصد قدرت نمايي و زورگويي آنها، 43 درصد عصبانيت شوهر، 1/55 احساس نابرابري و بي‌عدالتي در دسترسي به فرصتها و منابع خانواده، 3/58 درصد تقديرگرايي و 6/46 درصد تجارب منفي دوران كودكي خود را در حد زياد مي‌دانند.

بر اساس اين تحقيق 66 درصد پاسخ‌دهندگان خواهان زندگي ساده هستند اما 66 درصد وابستگي اقتصادي در سطح زيادي به همسر دارند.

نحوه تربيت كودكان عمده‌ترين عامل اختلاف زن وشوهر

نتايج يافته‌هاي طرح ملي بررسي خشونت خانگي عليه زنان همچنين حاكيست تربيت بچه‌ها، تصميم‌گيري در مورد مسائل مهم زندگي، دخالت بي‌جاي ديگران، طرفداري بي‌دليل يكي از والدين از بچه‌ها، ول‌خرجي همسر، نبود امكانات اساسي در زندگي، تفاوت سليقه در روش زندگي و معاشرت با نامحرمان، 8 مورد از موضوعات عمده موجب اختلاف در خانواده است.

گذشت و ايثار نخستين شيوه حل اختلاف

همچنين گذشت و ايثار، گفت‌وگو و يافتن راه حل، كوتاه آمدن خود، كوتاه آمدن همسر، قهر كردن همسر، بكاربردن اقتدار مردانه، ناتواني درحل اختلاف و بردن شكايت به خانواده همسر، دخالت فرزندان، بردن شكايت به خانواده من، كتك‌كاري، تهديد و ترساندن، دخالت ريش سفيدان و بزرگترها، كمك همسايه‌ها و مراجعه به پليس و دادگاه 15 شيوه حل اختلاف پاسخگويان بوده است.

زاهدان، در صدر شاخصهاي خشونت عليه زنان

بر اساس يافته‌هاي طرح ملي بررسي ميزان خشونت خانگي از ديدگاه زنان در مقياس شاخص كلي خشونت (45 مورد شامل خشونتهاي رايج و كم رواج) از اول زندگي مشترك تا كنون افراد درگير با خشونت، شهرهاي زاهدان و سمنان، در شدت صدمات ناشي از خشونت خانگي ( كبود كردن، لق كردن دندانها، شكستن دست و پا، پاره‌كردن پرده گوشي و...) ، زاهدان و شهركرد، در استفاده ازتهديدات متفاوت و ايجاد مخاطره (تهديد به ترك خانه، اقدام به خودكشي، تهديد به آزار، تهديد به شكايت و...) زاهدان و ساري، در خشونت فيزيكي نوع اول (گاز گرفتن، بستن ، زنداني كردن، چنگ انداختن ، كشيدن مو، اخراج از خانه و ...) زاهدان و يزد، درخشونت فيزيكي نوع دوم ( سيلي زدن، زدن با مشت، لگد زدن، كشيدن، هل دادن و....) خرم‌آباد و ياسوج، در خشونت رواني و كلامي ( به كاربردن كلمات ركيك، بهانه‌گيري، قهر، بداخلاقي، دشنام دادن و...)، زاهدان و ساري، در خشونت جنسي و ناموسي (مجبور كردن به ديدن عكسهاي مبتذل، اجبار به روابط زناشويي ناخواسته و غيرمتعارف و ....) اراك و ياسوج، در خشونت اقتصادي و مالي (ندادن خرجي، و پول كافي، ايجاد مضيقه مالي، اجبار براي درخواست پول و ...) زاهدان و بوشهر، در خشونت حقوقي و مربوط به طلاق ( امتناع از طلاق علي‌رغم اصرار زن به متاركه، ازدواج مجدد بدون اجازه، آوردن هوو، جلوگيري از ديدن فرزندان در زمان متاركه و ...) خرم‌آباد و مشهد، در خشونت ممانعت از رشد اجتماعي، فكري و آموزشي ( ايجاد محدوديت در ارتباطات فاميلي، دوستانه و اجتماعي، رفتن به خانه پدري ، خويشاوندان و...) زاهدان و سمنان، بالاترين و پايين‌ترين موارد وقوع خشونت را شاهد بوده‌اند.

زنان بي‌سواد، بيشترين قربانيان خشونت

به گزارش ايسنا، بررسي سطح تحصيلات افراد درگير با خشونت نيز بيانگر آن است كه در شاخص كلي خشونت از اول زندگي مشترك تاكنون افراد بي‌سواد و فوق‌ديپلم و ليسانس، در خشونت فيزيكي نوع دوم، افراد بي‌سواد و فوق ليسانس و بالاتر، در خشونت رواني و كلامي بي‌سواد و فوق ديپلم و ليسانس بيشترين و كمترين خشونت را شاهدند و در صدمات ناشي از خشونت، استفاده از تهديد و مخاطره، خشونت فيزيكي نوع اول، جنسي و ناموسي، اقتصادي و مالي، حقوقي و مرتبط با طلاق و خشونت از نوع ممانعت از رشد اجتماعي، فكري و آموزشي تفاوت معناداري به لحاظ سطح تحصيلات افراد درگير با خشونت مشاهده نمي‌شود.

همسران مردان فوق ليسانس و بالاتر كم خشونت‌ديده‌ترين زنان

اما در تفكيك زنان درگير با خشونت بر اساس سطح تحصيلات همسران آنها در شاخصهاي 45 گانه خشونت و استفاده از تهديدات متفاوت و ايجاد مخاطره، فيزيكي نوع اول ودوم، دارندگان همسر بي‌سواد و فوق ليسانس و بالاتر ، بالاترين و پايين‌ترين موارد وقوع خشونت را شاهد بوده‌اند؛ درحاليكه در خشونت جنسي و ناموسي، حقوقي و مرتبط با طلاق و ممانعت از رشد اجتماعي، فكري و آموزش تفاوت معناداري بين زنان داراي همسران با تحصيلات مختلف مشاهده نمي‌شود.

به گزارش ايسنا، همچنين در مقياس شدت صدمات ناشي از خشونت و خشونت رواني و كلامي، افراد داراي همسر بي‌سواد و فوق ديپلم و بالاتر و نيز در خشونت اقتصادي و مالي، زنان داراي همسر بي‌سواد و راهنمايي و ديپلم ناقص و بالاتر تا سطح ليسانس شاهد بيشترين و كمترين موارد وقوع خشونت بوده‌اند.

55 ــ 59 سالگي پرخشونت‌ترين دوره زندگي زنان

بر اساس يافته‌هاي اين تحقيق، زنان 55 ــ 59 و 20 ــ 24 سال، در شاخصهاي 45 گانه خشونت، 50 ــ54 و 20 ــ 25 سال در خشونت فيزيكي نوع اول، 45ــ49 و 14 تا 19 سال، در خشونت فيزيكي نوع دوم، 60 ــ64 و 20 ــ24 سال در خشونت رواني و كلامي بيشترين و كمترين خشونت همسران را از اول زندگي مشترك تا كنون شاهد بوده‌اند؛ اما در شدت صدمات ناشي از خشونت، استفاده از تهديدات متفاوت و ايجاد مخاطره، خشونت جنسي و ناموسي، خشونت مالي و اقتصادي، حقوقي و مرتبط با طلاق و ممانعت از رشد اجتماعي، فكري وآموزشي تفاوت معناداري بين زنان درگير با خشونت داراي همسراني با تحصيلات مختلف مشاهده نمي‌شود.

خشونت كمتر عليه زنان شاغل

نتايج تحقيق در بخش عوامل مؤثر بر خشونت خانگي عليه زنان بر حسب وضع فعاليت زنان خشونت ديده نشان مي‌دهد غيرشاغلين و شاغلين در شاخصهاي 45 گانه خشونت، استفاده از تهديدات متفاوت و ايجاد مخاطره، خشونت رواني و كلامي، خشونت جنسي و ناموسي و ممانعت از رشد اجتماعي، آموزشي و فكري، به ترتيب بيشترين و كمترين خشونتها را متحمل شده‌اند؛ حال آن كه در شدت صدمات ناشي از خشونت، خشونت فيزيكي نوع اول و دوم، اقتصادي و مالي و حقوقي و مرتبط با طلاق، تفاوت معني‌داري در نوع فعاليت زنان درگير با خشونت ملاحظه نشده است.

كارگران كشاورزي درصدر ارتكاب به خشونت عليه زنان

نتايج همين بخش حاكيست كارگران كشاورزي و كارمندان عالي رتبه در شاخصهاي 45 گانه خشونت به طور كلي و در خشونت فيزيكي نوع دوم، مشاغل فروش بالا و كارمند عالي‌رتبه در استفاده از تهديدات متفاوت و ايجاد مخاطره، كارگر كشاورزي و مشاغل كارمندي پايين در خشونت فيزيكي نوع اول، كارگر كشاورزي و متخصص عالي رتبه در خشونت رواني و كلامي، بيشترين و كمترين خشونت را عليه همسران اعمال داشته‌اند.

به گزارش ايسنا، درعين حال در شدت صدمات ناشي از خشونت، جنسي و ناموسي، اقتصادي و مالي، حقوقي و مرتبط با طلاق، ممانعت از رشد اجتماعي، فكري و آموزشي، تفاوت معناداري ميان همسران مشاغل مختلف مشاهده نشده است.

بيشترين خشونت در خانوارهاي با درآمد 75 هزار تومان

بررسي سطح درآمد و تاثير آن بر خشونت خانگي نيز بيانگر آن است كه زنان در خانوارهايي با هزينه‌هاي75 هزار و 226 تا 300 هزار تومان شاهد بيشترين و كمترين ميزان خشونت در شاخص‌هاي كلي و شدت صدمات ناشي از خشونت بوده‌اند.

زنان بلوچ، بيشترين قربانيان خشونت در تمام شاخصها

بررسي زبان مادري پاسخگويان (افراد درگير با خشونت) و همسران آنها حاكي از تاثير و تفاوت قابل توجه آن بر خشونت خانگي عليه زنان است؛ به گونه‌اي كه زنان درگير با خشونت بلوچ و لر و خارجي زبان در شاخصهاي كلي خشونت، فارس زبان و لر در شدت صدمات ناشي از خشونت، بلوچ و لر در استفاده از تهديدات متفاوت و ايجاد مخاطره، بلوچ و فارس در خشونت فيزيكي نوع اول، لر و خارجي زبان در خشونت فيزيكي نوع دوم، بلوچ و خارجي زبان در خشونت رواني و كلامي، لر و كرد زبان در خشونتهاي حقوقي و مرتبط با طلاق، بلوچ و لر در ممانعت از رشد اجتماعي، فكري و آموزشي بيشترين و كمترين خشونت را از اول زندگي مشترك تاكنون ديده‌اند و در خشونت جنسي و ناموسي و اقتصادي و مالي، زبان پاسخگويان تفاوت معناداري در ميزان خشونتها ايجاد نكرده است.

خشونت فيزيكي مردان روستا و جنسي و ناموسي مردان شهري

اما بررسي زبان همسران زنان درگير با خشونت، مردان بلوچ را در صدر تمامي خشونتهاي ياد شده قرار مي‌دهد.

به گزارش ايسنا، همچنين بر اساس اين تحقيق زنان بزرگ شده روستا در اغلب شاخصها، بيش از زنان بزرگ شده شهري شاهد خشونت بوده‌اند؛ اما در شدت صدمات ناشي از خشونت، تهديدات و ايجاد مخاطره، فيزيكي نوع اول، اقتصادي و مالي و ممانعت از رشد اجتماعي، فكري و آموزشي تفاوت معناداري بين زنان خشونت ديده بزرگ شده روستايي و شهري ملاحظه نشده است.

خشونت فيزيكي مردان روستايي و جنسي و ناموسي مردان شهري عليه زنان
درحاليكه شدت صدمات مردان بزرگ شده روستا، خشونت فيزيكي نوع اول و دوم، رواني و كلامي، حقوقي و مرتبط با طلاق بيش از مردان شهري بوده، اما مردان بزرگ شده شهر در خشونت جنسي و ناموسي عليه زنان سهم بيشتري از مردان بزرگ شده روستا دارند و از لحاظ ممانعت از رشد اجتماعي، فكري و آموزشي، اقتصادي و مالي و استفاده از تهديد و مخاطره، تفاوت معناداري بين محل بزرگ شدن مردان وجود ندارد.

خشونت كمتر همشهري‌ها عليه زنان

بر اساس اين تحقيق ملي، موارد وقوع خشونت در ازدواج‌هاي غيرفاميلي، بيش از ازدواج فاميلي نزديك، ازدواج غيرهمشهري‌ها بيش از همشهري‌ها، داراي زندگي مشترك با فاميل زن بيش از زندگي مشترك با پدر و مادرشوهر بوده است.

به گزارش ايسنا، بررسي يافته‌هاي تحقيق در ارتباط با عوامل مختلف موثر بر خشونت خانگي عليه زنان بر حسب موارد ابتلا زنان پاسخگو به انواع بيماري حاكيست مبتلايان به بيماريهاي رواني و افسردگي و يا داراي همسران مبتلا به چهار مورد بيماري، بيش از سايرين خشونت خانگي را شاهد بوده‌اند و در اين ميان شدت صدمات ناشي از خشونت عليه زنان در بين خشونت‌ديدگان مصرف‌كننده داروي زياد بيشتر بوده است.

همچنين در شدت صدمات ناشي از خشونت، خشونت مردان همسرآزار مبتلا به دو مورد بيماري و مرداني كه عادت به كشيدن سيگار دارند، بالاترين و پايين‌ترين موارد وقوع خشونت را دربرمي‌گيرد.

ازسوي ديگر، موارد وقوع خشونت در ميان زنان داراي فرزند مبتلا به دو بيماري و زناني كه فرزندان آنها مبتلا به هيچ كدام از آنها نبوده‌اند، در بالاترين و پايين‌ترين سطح از اين نظر قرار دارند.

مراجعه بالاتر به دادگاه و خشونت بيشتر عليه زنان

از ديگر نتايج بررسي خشونت خانگي عليه زنان در 28 استان كشور آن است كه زناني كه مراجع بالاتري به دادگاه يا نيروي انتظامي به دليل شاكي بودن داشته‌اند، در تمامي موارد خشونتهاي پيش گفته، به جز خشونتهاي حقوقي و مرتبط با طلاق، نسبت به زناني كه به دليل شكايت به دادگاه يا نيروي انتظامي مراجعه نكرده‌اند، موارد وقوع خشونت بالاتري را شاهد بوده‌اند و در استثناي يادشده نيز تفاوت معناداري بين اين دو دسته از زنان مشاهده نشده است.

خشونت بيشتر عليه زنان مالك سند زمين و ساكن خانه‌هاي ويلايي

يافته‌هاي تحقيق مذكور حاكيست زنان داراي سند زمين و ساكن در منزل اقوام خود، در مقابل زنان داراي سند ماشين و ساكن در منزل همسر، بالاترين موارد وقوع خشونت را ديده‌اند.

به گزارش ايسنا، بررسي تملك واحد مسكوني پاسخگويان هم نشان مي‌دهد زنان در خانواده فاقد ملك مسكوني در برابر زنان ساكن در خانه‌هاي سازماني از نظر شاخصهاي كلي و 45 گانه خشونت از اول زندگي تا كنون و زنان در خانه‌هاي استيجاري در برابر زنان در خانه‌هاي ملكي در خشونتهاي اقتصادي و مالي شاهد بالاترين موارد وقوع خشونت بوده‌اند. همچنين خشونت عليه زنان در خانه‌هاي ويلايي بيش از آپارتمانهاست.

بر اساس تحقيق فوق پاسخگوياني كه هيچ رضايتي از زندگي خود نداشته‌اند، با موارد بيشتري از خشونت در مقابل كساني كه رضايت خيلي زيادي از زندگي داشته‌اند، مواجه بوده‌اند.
ايسنا، 18 مهر 83
سايت زنان ايران


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster