همزمان با ثبت نام دوره جديد رشته مطالعات زنان در دانشگاه، مدير گروه اين رشته به رايگان دو كتاب دراختيار دانشجويان گذاشتند كه دبير خانه همايش سراسري زنان، مسائل فرهنگي ـ اجتماعي و جهاني سازي تهيه و تنظيم نموده بودند. با ديدن عنوان اين كتابها كه يكي از آنها فمينيسم در آمريكا تا سال 2003 بود، همه ما با كنجكاوي به صفحه فهرست مطالب رجوع كرديم تا از محتويات آن آگاه شويم. لحظه اي بعد همه ما با چشماني كه از تعجب گرد شده بودند به يكديگر نگاه مي كرديم: "پسران قربانيان فمينيسم" . ملاحظه مي فرماييد چه تيتر درد آوري است. همين عبارت كافي بود تا همه ما به عنوان فمينيست، سر از شرم به زير افكنيم و نزد برگزار كنندگان همايش رفته و مراتب توبه و پشيماني خود را به ايشان ابراز نماييم. اما از آنجايي كه علاقه مند شده بوديم ادامه مطالب را پي گيري كنيم، تصميم برآن شد كه اين كار به بعد از مطالعه كتاب موكول شود.
خوب من هم بد ندانستم فمينيستهاي ديگري كه از دسترسي به اين كتاب محروم مانده اند، به طور اجمالي از محتويات آن آگاه شوند. تا بلكه به جمع توابين افزوده شود و كار برگزار كنندگان همايش نيز بي اجر نماند.
در اين كتاب، كميته علمي همايش از سر خير خواهي براي نسل جوان و ترس از "انديشه هاي وارداتي انحرافي" با هدف شناساندن پيامدهاي جنبش فمينيستي، به اولويت چند كتاب جهت ترجمه انتخاب و سعي نموده اند بدين وسيله ظلم جديد به ارمغان آورده شده توسط فمينيستها به نام "آزادي و تساوي" را معرفي كنند(ص 6) تا بدين وسيله دست اندر كاران و متوليان جامعه به محض رويت اين ظلم آن را منهدم نمايند !
در بخش پيشگفتار اين كتاب چنين آمده، "در اين نهضت ، يعني نهضت فمينيستي، سهوا يا عمدا تساوي به جاي تشابه به كار مي رود"(ص 6). خوب فمينيستهاي عزيز اگر سهوا چنين اشتباهي نموده ايد حال با تذكر دوستان ديگر دليلي براي ادامه اشتباه نيست و اگر تعمدا اشتباه مي كنيد ! بهتر است كتاب فوق الذكر را مطالعه بفرماييد .
در فصول اين كتاب نيز ترجمه هايي از نويسندگان آمريكايي را مي بينيم كه از نابودي اخلاق و بروز انحرافات جديد مانند پورنوگرافي، مشكلات جنسي و ... خبر مي دهند. آن هم توسط فمينيسم. صد البته كه هر انسان فرهيخته اي(فمينيستها در اين دسته نمي گنجند) مي داند كه اين مشكلات هيچ ارتباطي با سيستم هاي سرمايه داري، ساختارهاي تبعيض جنسي و نژادي و طبقاتي ندارند. به عنوان مثال پورنوگرافي نه تنها هدف مبارزه اكثريت فمينيستها نيست؛ بلكه نتيجه مستقيم آن است. پس كافيست فمينيسم نابود شود. آن زمان است كه خواهيد ديد اين معضلات چگونه يكي پس از ديگري حل خواهند شد.
نويسنده اي كه از نظريات او در بخش نابودي عفاف ارمغان فمينيسم مستفيد خواهيد شد، خانم وندي شليت است. ايشان از نظر متوليان همايش شايد از معدود زناني باشد كه با منطق و استدلال نارضايتي دروني زنان قرباني بي عفتي را بر ملا مي كند، چرا كه معمولا اعتراض عليه فرهنگ مسلط جامعه شجاعت خاصي را مي طلبد .(ص10)
با چنين توصيفي مطمئنم مشتاق شده ايد شمه اي از استدلال و منطق اين نويسنده را بشنويد. پس ملاحظه بفرماييد :
"به عقيده فمينيستها زنان بايد هر چه مي خواهند بپوشند و مشكل اصلي، مردان بي ادب هستند. اكونوميستها معتقدند اگر يك نفر لباسش را عوض كند بيشتر صرف مي كند تا اينكه تمام مردان بي ادب را تربيت كنيم ."(ص28)
"اساسا فمينيستها اميدوارند رفتار مردان تغيير كند بي آنكه زنها رفتار خود را تغيير دهند. اين امر هيچ گاه اتفاق نمي افتد. آنها مي خواهند مردان آقا شوند بي آنكه زنان خانم شوند."(ص 29)
به منطق قوي و بار علمي مطالب توجه فرموديد !!!!
در ادامه نيز به همت متصديان همايش سراسري زنان و جهاني سازي، انزجار نامه اي نيز از طرف خانم دايان پاسنو بر عليه فمينيسم چاپ شده كه در آن با مروري بر فرايند نهضت فمينيستي مطالبي بر خوانندگان آشكار مي شود كه با دانستن آنها حاضر خواهند شد فاشيست خوانده شوند، اما فمينيست نه . خود قضاوت كنيد :
"فمينيستها نسلي از مردان را پديد آورده اند كه به زنان احترام نمي كنند و از آنها استفاده جنسي مي كنند." (ص71)
"طرفداران نهضت فمينيستي دائما شعار مي دهند كه مردها موجودات بي خاصيتي هستند و جز در جهت اطفاي غرايز جنسي به كار نمي آيند." (ص77)
"اگر زنان پيام نهضت فمينيستي را باور كنند كه قرباني و ضعيف هستند هميشه بازنده خواهند بود ."(ص79)
"فمينيستها مي خواهند زنها در امور اقتصادي با مردها برابر باشند،(خوب تا اينجا درست ! ) در واقع نگاه آنها به زن نگاهي خصمانه است . زن از نظر آنها نوعي كالاست .!!!".
به هر حال هر چقدر كه جلوتر مي رويم بر بار تكان دهنده مطالب افزوده مي شود تا جايي كه تكانها آنقدر شديد مي شوند كه فمينيستها ،البته فمينيستهاي سابق، در انتهاي كتاب از اين همه اشتباه و انحراف خود شديدا حيرت خواهند كرد، خصوصا وقتي تلخيص و ترجمه اي از كتاب كريستينا هوف سومرز به نام "پسران قربانيان فمينيسم" را بخوانند، خواهند فهميد كه اگر بر مطالبات فمينيستي خود پافشاري نمايند چه بلايي بر سر اين بينوايان خواهند آورد، چنانكه در غرب آمده. اينجاست كه ندايي از وجدانتان خواهيد شنيد مبني بر پوزش رسمي و غير رسمي از مرداني كه قرار بود قربانيان آينده شما باشند. به عنوان مثال به اين جمله رقت انگيز توجه بفرماييد " پسران در آمريكا هنگامي كه در مي يابند به شكل ظالمانه اي هم از نظر جنسيتي امتيازي ندارند و هم مانعي بر سر راه عدالت جنسي دختران محسوب مي شوند، به طور غير قابل اجتنابي آزرده خاطر مي شوند" (ص95)
اين نويسنده افت تحصيلي و مشكلا ت رفتاري پسران را البته از چشم پيشرفت دختران و تلاش فمينيستها براي رفع تبعيض مي بيند : "قابل ذكر است كه بد نامي، پسران تصادفي نيست و يكشبه هم پيش نيامده است. سالهاست كه نهضت فمينيسم به اين موضوع كه پسران از نظامي تحصيلي بهره مند هستند كه طرفدار آنهاست و در مورد دختران تبعيض قائل مي شود، معترض است."(ص84) فكر نمي كنم بهتر از اين بتوان فمينيسم را تقبيح كرد چرا كه چنين ظلم آشكاري دل هر انساني را به درد مي آورد!
خوب دوستان اميدوارم دقت كرده باشيد اين انتخابها در مورد نويسندگان و آثارشان تصادفي نيست، بلكه براي متنبه شدن من و شماست. به هر حال كتاب با بررسي آثار اقتصادي فمينيسم بر زنان ادامه يافته و با بررسي تاثير روشنفكري غرب بر خانواده خاتمه مي يابد. بعيد مي دانم خود نتوانيد بقيه مطالب را حدس بزنيد !
در آخر خطاب به دست اندر كاران همايش و تدوين كنندگان چنين كتاب ارزنده اي تبريك مي گويم چرا كه به قول ديل كارنگي تحليل و حلاجي يك مشكل به معني حل نيمي از آ ن است. با اين وصف نيمي از مسائل زنان حل شد مانده نيمي ديگر كه آن نيز همايش ديگري مي طلبد و با تلاش دوستان آن نيز ميسر خواهد شد.
سونيا غفاری - دانشجوي مطالعات زنان
کانون هستيا انديش
