صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

سرگذشت دردناک شريفه ، يک زن قربانی خشونت

شريفه حدودی زنی ۱۵ ساله، اهل روستای کوخان دهگلان است که ۱۰ ماه از ازدواج وی می​گذرد. او به مدت ۹ ماه تحت شديدترين شکنجه​های قرون وسطايی و ضدانسانی از سوی همسر و خانواده​ی همسرش قرار گرفته است. شريفه داستان فاجعه​انگيز خود را چنين بيان می​کند

در مدت ۱۰ ماهی که از ازدواجم می​گذرد، تنها يک ماه در کنار همسرم زندگی کرده​ام و ۹ ماه ديگر به سبب طمع خانواده​ی همسرم جهت تصرف يک قطعه زمين متعلق به پدرم، در دستشويی منزل پدر شوهرم به زنجير کشيده شدم. ابتدا پدرشوهرم پدرم را برای امضای قولنامه​ی جعلی فروش زمين به منزل دعوت کرده و پدر بی​سوادم را به نام امضا و مهر برگه​ی درخواست وام جهيزيه از بانک، فريب داده و از وی امضا گرفتند.

بعد از فروش زمين توسط پدرم، پدرشوهرم از وی شاکی شد و متأسفانه پدرم به علت عدم توانايی در اثبات کلاهبرداری پدرشوهرم به زندان افتاد. خانواده​ی همسرم از من خواستند که عليه پدرم شهادت دروغ بدهم و بعد از امتناع من، به منظور تحت فشار قرار دادنم مرا در دستشويی منزل غل و زنجير کرده و زنجيرها را با ميخ به کف و ديوار دستشويی وصل کردند. شب​ها در دستشويی زندانی بودم و روزها در جلوی آفتاب سوزان در حالی که چوبی را از زير بغل و بازوانم رد می​کردند، با طناب مرا از ارتفاعی آويزان می​کردند. در اثر اين عمل هر دو بازوی من شکست و بدون هيچ درمانی به صورت ناقص استخوان​های بازويم جوش خورده​اند. خوراک من در اين مدت تنها اندکی خرده نان به صورت دو روز يک بار بود. به جای آب در آفتابه​ی دستشويی مخلوطی از ادرار و آب به دهانم می​ريختند. پايم را با بيل کشاورزی که دارای ميخ​های درشتی بود شکستند و زخم حاصل از آن عفونت کرد به طوری که زخم​های آن پر از کرم شد و من کرم​ها را که از زخم تنم بر روی پوستم می​لغزيدند با چشم خود می​ديدم.

يک بار پدرشوهرم مرا محکم نگه​داشته و مادر شوهرم با شيلنگ آب به من تجاوز کرد، جريان آب را با فشار به داخل رحمم راندند. با وجودی که دهانم را محکم بسته بودند، اما از شدت درد باز هم فرياد می​کشيدم. اکنون تمام بدن من عفونت کرده است. پدر شوهرم بارها مرا تهديد به تجاوز توسط خود و سه پسر ديگرش می کرد. او با اين کار می خواست که من سکوت کنم و به شهادت دروغ عليه راضی شوم.

شب​ها نيز حق خوابيدن نداشتم و يک بار که خوابم برده بود در اثر درد ناشی از سوختن به وسيله​ی آب جوش که توسط برادر شوهر ۱۵ ساله​ام بر شانه و سينه​ام ريخته می​شد، از خواب پريدم. بارها نيز بعد از مصرف ترياک با سيخ سوزان پشتم را داغ می​کردند.

اعضای خانواده​ی همسر اين زن مفلوک ۱۰ نفر هستند که عبارتند از: همسر، پدر و مادر همسر، چهار خواهر و سه برادر وی، که تمامی اين افراد در شکنجه​ی وی دست داشته و قابل ذکر است که همسر نامبرده تنها ۱۷ سال داشته و شغل وی فروش ترياک و مشروبات الکلی است. در طی مدت زندانی شدن اين زن در دستشويی، ديگران از دستشويی استفاده کرده و ادرار خود را بر سر و رويش پاشيده​اند. در هر ورود و خروج اين افراد از دستشويی، با چکش بر سر دختر ضربه می​زدند، به طوری که بارها سر وی شکسته و اکنون سردردهای شديدی دارد.

همسايه​های اين خانه متوجه آزار و شکنجه اين زن جوان شده و شاکی می​شوند. ساکنان منزل با ورود نيروی انتظامی مبادرت به اختفای زن جوان در چاهی کرده و به جای او خواهر شوهرش را راهی دادگاه می​کنند و او اظهار می​دارد که در خانواده​ی همسرش هيچ مشکلی نداشته و همسايگان قصد برهم​زدن زندگی وی را دارند. در اين فاصله هرگاه خانواده​ی دختر جويای احوال وی می​شدند، شريفه تحت فشار شکنجه​ی خانواده​ی همسرش مجبور به فحاشی به خانواده​ی پدرش می​شد، به طوری که وادار می​شد که اظهار کند مايل به ديدن آنها نيست.

در نهايت روزی که تنها خواهران شوهرش در منزل بودند، يکی از همسايه​ها همراه با مأمورين نيروی انتظامی به نجات وی می​شتابد. زن جوان و آزار ديده و نحيف را به پاسگاه برده و بعد از تغذيه​​ی مفصل و پوشاندن لباس مناسب وی را به بيمارستان و سپس به بهزيستی استان منتقل می​نمايند. لازم به ذکر است که خانواده​ی شريفه بی​سواد هستند؛ پدرش به علت بيکاری در قزوين کارگری می​کند و مادرش نيز نابينا است؛ دارای يک خواهر و سه برادر است؛ همسرش ۱۷ ساله و تحصيلات وی تا دوم دبيرستان و معتاد است. آنچه ابعاد اين قضيه را فجيع​تر می​کند همدستی زنان خانواده در شکنجه​ی وحشيانه​ی اين زن جوان است. در مقالات آينده به تفصيل به اين مورد خواهيم پرداخت.

کردستان: رويا طلوعی, نگين شيخ​الاسلام وطنی(انجمن زنان کرد مدافع صلح و حقوق بشر)


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster