دو كارگر جوان كوره پز خانه هاى جنوب تهران با گذشت بيش از يك سال از ناپديد شدن كودكان در خاتون آباد پاكدشت، قيام دشت و محله هاى اطراف اين دو منطقه، توسط پدر يكى از كودكان ربوده شده شناسايى و به قتل ۲۲ كودك ۸ تا ۱۱ سال، دومرد و يك زن اعتراف كردند.

جالب است که طي يک سال کودکان در منطقه اي به قتل مي رسيدند که تعداد کارگران خردسال در کوره پزخانه ها و مزارع بيشترين افراد را تشکيل مي دادند در حالي که کمترين ضريب امنيتي براي حفظ جانشان جانشان فراهم بود و شايد اگر شاهدي در ميان نبود چنين مرگ آساني همچنان تکرار مي شد. به گزارش روزنامه ايران, بازپرس پرونده با اشاره به اينكه كودك ربايى ها و قتل ها در مرز بين دو حوزه استحفاظى و قضايى پاكدشت ورامين و قيامدشت تهران صورت مى گرفت، آن را علتى در عدم روشن شدن كودك ربايى هاى سريالى عنوان کرده است.

۲۲ كودك پسر همگى در سمت پاكدشت به قتل رسيده اند، يكى از متهمان كه به بيجه معروف است به ۱۶ قتل كه دو كارگر آجرپزى و يك زن در بين آنان است، اشاره داشت و ديگرى ۹ قتل را به گردن گرفته است. قاتلان پسران خردسال به پليس گفتند كه از يك سال پيش وقتى با هم آشنا شده اند، تصميم به ربودن پسربچه ها، تجاوز به آنان و قتلشان گرفته اند و در بيشتر جنايات با همديگر بوده اند. آنان با يكديگر عهد و پيمان بسته بودند تا در صورت دستگيرى به جانبدارى از هم بپردازند و يكديگر را لو ندهند.

گفت وگوي روزنامه ايران با محمد 13 ساله و تنها نجات يافته از دست قاتلان که قاتل را شناسايي کرد:
- اسمت چيه؟ و كارت چيست؟
ـمحمد غلاميان. كارگر يك علوفه جمع كنى هستم، در آنجا ـ اشاره به شرق قيامدشت كه نزديك و هم مرز با پاكدشت است ـ در باغى كنار كانال آب كار مى كنم.

-چه اتفاقى برايت افتاد؟
ـ من مشغول كار بودم، جمعه سه هفته پيش بود ـ ۶ شهريورماه ـ يك پسر به من كه تنها بودم نزديك شد و صدايم كرد، سمتش رفتم، او به زور من را به باغ ذرت برد. دستم را محكم چسبيد خواستم فرار كنم كه با يك وزنه ترازو كه در دستش بود محكم به سر و صورتم كوبيد. مى خواستم جيغ بزنم كه دهانم را پر از گل كرد.

- چه كسى تو را پيدا كرد؟
ـ نمى دانم چقدر طول كشيد به خودم بيايم، سروصورتم خون آلود بود به سختى از جايم بلند شدم و پيرمردى افغانى را نزديكى‌ام ديدم خودم را به او رساندم و خواستم پليس را خبر كند.

- مى دانى كداميك از دو متهم تو را به اين روز انداخت؟
ـ بله، در آگاهى او را شناختم اسمش محمد است.
تريبون فمينيستي ايران