صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

" گپ درمانی" / فریبا مقدم

مکالمه و حرف و گپ زدن برای ما زنها امری حیاتیست . اگر با هم حرف نزنیم ، درد دل نکنیم ، غیبت نکنیم ، دق دلی هایمان را سر یکی خالی نکنیم ، حتما می ترکیم . با عقده گشائی راحت تر میشود با بدبختی ها و مسائل تقریبا مشترکمان کنار آمد. تاریخا گپ و گفتگو مهمترین و اساسی ترین شکل تماس و ارتباط میان ما زنها بوده است. علیرغم حسادتها ، رقابتها و پنهانکاریهایی که گاه به گاه میانمان وجود دارد اغلب از رازهای همدیگر با خبریم و سنگ صبور یکدیگر. به همین دلیل چه پای تلفن و چه در دیدارهای حضوری از آسمان تا ریسمان بهم می بافیم . خیلی از این حرفها بیشتر اوقات نیم ساعت بعد فراموش میشوند ولی بعضی از حرفها و بگو و مگوها تا مدتها دست از سر آدم برنمی دارد چرا که پاره ای اوقات اینگونه حرفها جرقه های شک و تردید را دامن می زنند که گاه به آتش تغییر و دگرگونی فکری می کشد. " گپ درمانی " بازگوئی آن حرفها و بگو و مگوهاست بی کم و کاست و بی اضافات ، بر آن شدم که آنها را بنویسم تا اگر جوابی برای خود پیدا نمی کنم، لااقل شما را هم مثل خودم سرگشته و سرگردان کرده باشم !
این اولین فقره است از آن گفت و گوها. فقرات بعدی را بتدریج مرتکب خواهم شد !
" گپ درمانی"

فقره اول
بی حوصله و خواب آلود و کسل سر کار نشسته ام که تلفن زنگ میزنه. شهره است.
-- سلام . بد موقع نیست ؟
-- نه ، اصلا . دارم از بی خوابی میمیرم . چه خبر ؟ بر خلاف همیشه صداش سر حال بود.
-- ساسان زنگ زد
-- مگه باهاش بهم نزدی ؟
-- چرا هزار بار بهش گفتم ما نمیتونیم مدت زیادی با هم باشیم . بدرد هم نمیخوریم . بازم قبول نمیکنه . دعوتم کرده باهاش برم کنسرت .
-- میری ؟
-- آره
-- تو که میگی اصلا یه کلمه هم باهاش حرف نداری بزنی و حوصله ات سر میره و هر وقت با هم هستید فقط رابطه تون بخاطر سکسه ، دیگه چرا طرف رو علاف میکنی ؟
-- منکه همه اینارو بهش گفتم . اگه خودش میخواد پول خرج کنه و وقت بذاره به من چه ؟
-- خوب چرا بهش یه فرصت نمیدی ؟ چه میدونی شاید واقعا بهش علاقمند شدی و تونستی یه زندگی مشترک با هم داشته باشید ؟ بهر حال شرایطش هم با تو جوره ، اونم مثل تو طلاق گرفته و بچه داره که خیلی به تو میخوره.
-- نه با با میدونم بهم نمیخوریم . تازه از این مردها زیادن . (با خنده ) حالا بعدی شاید بهتر باشه .
-- از حسین چه خبر ؟ بلاخره طلاقتون تموم شد ؟
-- نه بابا . آدم فکر میکنه ایران کار طلاق طول میکشه . اینجا هم اگه پول نداشته باشی عین همون زنای تو ایران بدبخت و خاک تو سری . خانواده خودم هم تو ایران باورشون نمیشه بعد ازاینهمه سال هنوز طلاق تموم نشده. اون بی پدر هم که هر وقت بچه رو می بینه هزار تا مزخرف میکنه تو سرش . بچه همیشه گیج و عصبانی و عصبی میاد خونه باورت میشه حالا یه پسر 9 ساله میخواد واسه من آقا بالا سر بشه !
-- راستی از بابک چه خبر ؟ هنوز باهاش تماس داری ؟
-- نه . از وقتی که بهش گفتم که رابطه ما فقط بخاطر سکس هست . خیلی بهش برخورد. میگه اقلا اینو نگو. منم حس کردم میخواد من فقط دوست دختر اون باشم و بس . منم که همون موقع رک بهش گفتم که هیچ تعهدی نسبت به من نداره اگه از یکی خوشش اومد باهاش بره چون منم اگه یکی رو پیدا کنم میرم باهاش . خیلی بهش برخورد. بنظرم اومد اهل کنترل کردن باشه و میخواد فقط من مال اون باشم و از این شر و ورها. حوصله این تیپ مردها رو دیگه ندارم . 11 سال تو اون ازدواج گه که حتی لباس پوشیدنم رو اون مردیکه برام تعیین میکرد، موندم ، بسمه دیگه. حوصله هیچ کنترل و باید و نبایدی رو از هیچ نوعی دیگه ندارم .
-- ولی واقعا فکر نمی کنی واسه سکس داشتن باید عاشق طرف بود . حالا عاشقم نه حتما ، اقلا بهش علاقمند باشی ، عشقی ، حسی ، دلتنگی ای ، بالاخره یه چیزی ؟
-- تو هم که هنوز تو همون سنتای قدیمی گیر کردی . کی گفته واسه اینکه باید با یکی بخوابی باید حتما عاشقش باشی ؟ یا ازش خوشت بیاد ؟ مردها از اول بوجود اومدنشون این قانون رو نقض کردن خیلی هم بهشون خوش میگذره . نوبت ما که میشه انگار تمام کائنات و زمین و زمان بخاطر یه سکس داشتن بهم می ریزه . اصلا مگه تو میل جنسی رو گناه میدونی ؟
- نه.
-- خوب پس چه عیبی داره آدم با یکی بخوابه چون فقط هیکلش خوبه و یا خوب حال میده ، اشکالش چیه ؟ اصلا کی گفته واسه سکس داشتن باید هزار تا قانون و اصول و کوفت و زهر مار داشت ؟ اصلا میدونی قانون من اینه : تو این دنیای لجن و کثافت فقط و فقط باید خوش گذروند و بس .
-- حالا واقعا خوش میگذرونی و خوشحالی ؟
-- خوشحال که نه . ولی حداقلش اینه که وقت میگذره و سرم گرم میشه ، مجبور نیستم تو خونه بشینم و غصه بخورم .
-- سرو کله رئیسمون پیدا شد. بعدا بهت زنگ میزنم .
گیج و ویج و مبهوت از تغییرات عجیب و غریب شهره تو کمتر از دو سال و با کلی سئوال و شک و تردید تو باورهام رفتم خونه . آخه حساب کنید شهره از یه خانواده کاملا نیمه سنتی و فوق العاده معمولی ایرانی میاد. تا سه چهار سال پیش از زانو کوتاهتر دامن نمی پوشید. از اون زنا که اگه مدل الان خودشو می دید حتما می گفت طرف جنده هست .
شب که شوهرم آمد خونه مکالممو با شهره براش گفتم .
-- از یه طرف فکر میکنم اگه واقعا بخوای منصف باشی و بهش فکر کنی شهره راست میگه . چه اشکالی داره آدم بخواد نیاز جنسیشو ارضا کنه ؟ اصلا چرا باید اینقدر پیش شرط و پس شرط واسه یه نیاز خیلی طبیعی گذاشت ؟ از طرف دیگه هم احساس میکنم یه چیزی این وسط جور نیست ، یه حس تلخ و نامربوط به این شیوه رابطه دارم ، ولی باز به خودم میگم بالاخره به این سادگی که نمیشه یه عمر باورهای سنتی رو عقب زد. یعنی راحت بهت بگم گیج و ویجم . ته دلم میخواد همون باورای قشنگ همیشگی رو داشته باشم که سکس بدون عشق هیچ معنی نداره ، حالا چرا میخوام حتما این جوری فکر و احساس کنم هم خودش مسئله ایه ، از طرف دیگه منطقا حرفهای شهره کاملا درسته ولی خوب راستش شهره و تیپ هایی مثل اون رو اصلا راضی و خوشحال نمی بینم. همیشه انگار یه گم شده ای دارند. نظر تو چیه ؟
-- اینهمه الکی منطق بافی نکن . جندگی شاخ و دم نداره .
حرصم بد جوری دراومد . آخه شوهر بنده مثلا " روشنفکر" و " مترقی " هست و به کلی ایسم و پیسم معتقده !
-- چرا این برچسبها رو به او دوست خودت که زن و بچه داره و با این و اون می خوابه نمی زنی ؟ واسه شما مردها خیلی عادیه که یه مرد 10 تا دوست دختر داشته باشه ، ولی نوبت زنا که میشه خیلی هم که مثل جنابعالی روشنفکر باشی میشه به زور فقط یه دوست پسر داشت وگرنه جنده هستی و هزارتا مزخرف دیگه !
-- حالا چرا عصبانی میشی ، اصلا چرا شما زنا فکر می کنید هر غلطی که مردها کردن شما هم واسه اینکه عقب نمونید وبا اونا مساوی باشید باید از اونا تقلید کنید .
-- یعنی تو مردها یی رو که بدون عشق و علاقه و احساس با یه زن می خوابن روهم " جنده " می دونی ؟
-- صد در صد . من اصلا رابطه جنسی رو یه عمل مکانیکی نمی دونم .
عصبانیتم کمی فروکش کرد.
-- خوب حالا نظرت رو بگو
-- سر چی ؟
-- شهره و همون سئوالایی که گفتم تو ذهنم اومده
-- داستان ما شده مثل اون رشتیه که یه نفر رو تو خیابون حسابی زده بوده و لت و پار کرده بوده. میبرنش کلانتری . رئیس کلانتری توپ و تشر بهش میزنه که مردیکه قلچماق خجالت بکش . ببین با این بنده خدا چیکار کردی . رشتیه میگه آخه جناب سروان شما که نمی دونین این لات بی سر و پا چکار کرده که! مردیکه بی پدر و مادر دست زده به م .... های زنم . حرف رشتیه تموم نشده بود که جناب سروان محکم میزنه تو گوشش ! . رشتیه حیرون مونده بود که این سیلی واسه چی بود که جناب سروان بهش میگه مردیکه احمق مگه تو شهر نو هستی اینجا کلانتریه ! باید مودب باشی م .. چیه . باید بگی سینه . خوب واسه همین اینجوری این بدبختو درب و داغون کردی ؟ نه جناب سروان هنوز مونده ، آخه بعدشم دست زد به ک. . زنم . رشتی بیچاره دوباره سیلی محکمی نوش جون کرد. مردیکه احمق اینجا کلانتریه! ک. . چیه می گی مردیکه خر؟ آخه جناب سروان چی باید بگم ؟ باید بگی باسن . خوب تموم شد؟ نه جناب سروان شما که نمیذارین من تموم کنم . قبل از اینکه بقیه ماجرا رو بگم ، جناب سروان . س به زبون کلانتری چی میشه ؟
-- خوب منظور؟
-- هیچی، منظوری ندارم فقط خواستم قبل از اینکه از کوره در بری اول بدونم جنده به زبون فمینیستی چی میشه تا بعد من نظرم رو بگم!
خون جلوی چشمامو گرفت .
-- شما مردها روشنفکر و عقب مونده و مترقی و سنتی تون با هم فرقی ندارین . تو یه چیزائی همتون عین همدیگه هستین . اصلا بحث کردن با تو فایده نداره .
-- تو نظرم رو پرسیدی منم گفتم . اگه میخوای پای حرفهات انگشت بزنم از اول بگو!
-- درست می گی ، اصلا تقصیر منه که به نظر تو اهمیت میدم .
***************
آخر شب که به رختخواب رفتم هنوز کلی سئوال تو کله ام دور میزد. واقعا مثل مردها بودن و مثل اونا عشق ورزیدن و رابطه داشتن و سکس داشتن هنره ؟ واقعا سکس آزاد واسه آدمها شادی بیشتر میاره یا یه رابطه عاشقانه و احساسی دو نفره ؟ آیا این دو نوع رابطه متناقض هم هستند؟ اصلا چرا ما زنها وقتی که ادای مردها رو درمیاریم احساس آزادی و قدرت می کنیم ؟
انگار صدایی این شعر فروغ رو تو گوشم می خونه و ذره ذره منو خواب می کنه :
مرا به زوزه ی دراز توحش
در عضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار
مرا تبار خونی گل ها به زیستن متعهد کرده است
تبار خونی گل ها میدانید ؟


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster