صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

جیگر! / رها طباطبایی

به امید(!) برابری، آزادی و پایان همه شکلهای تجاوز

به الف و نون و شین

شبها

کابوس آلت های کلاه پوش را می بینم

که حمله کرده اند به زنها

با دستهایی که از زیر کلاهشان بیرون است

و تنها چشم وقیحشان که رو سرشان است

آلت های کلاه پوش،

و زنها طبق داستانهای همیشه تاریخ

جیغ می زنند و گریه می کنند.

و زنها

همانطور که بچه ها از پستانهایشان آویزانند

و نیمی از باسنشان بیرون است،

برنامه نویسی می کنند

تایپ می کنند

تحلیل سیستم می کنند

ماشین طراحی می کنند

فوق دکترا می گیرند

و با دست دیگرشان ، دیگ غذا را هم می زنند

( یا ماکروویو و ماشین ظرف شویی را روشن می کنند)

همانطور که بچه ها از پستانهایشان آویزانند

و نیمی از باسنشان بیرون است

نیمی از باسنشان.

شبها

یک جگر خون آلود پرنده

همراه آلتهای کلاه پوش

به من حمله می کنند

و روزها

بین مردان شیک پوش زندگی می کنم

بین مردان مهم کت و شلوار پوش

که وقتی دهانشان را باز می کنند

صدایشان را کش می دهند و می گویند:

« جیگر»!

می پرسم کدام جگر؟

گاو ، گوسفند یا مرغ

راستی ماهی هم جگر دارد؟

آنها دوباره صدایشان را کش می دهند

و میگویند:

« جیگر»!

از خواب که می پرم در آیینه نگاه می کنم

مبادا یک جگر سرخ خون چکان

جای صورتم را گرفته باشد

جای لبها و چشمهایم را...

شبها

خواب آلت های کلاه پوش

و روزها مردان مهم شیک پوش

چشمانشان را خمار می کنند

دستانشان را جلو می آورند

صدایشان را کش می دهند

و می گویند:

« جیگر»!
http://rahayabi.persianblog.comوبلاگ طباطبایی


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster