صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

فوتبال و سهم زنان / نوشين احمدی خراسانی

ديدار فينال تيم‌های ملی فوتبال پرتغال و يونان، روز يكشنبه پايان‌بخش سرگرمی يك ماهه اكثر مردم جهان بود. آنچه مردم از تلويزيون‌های خود مشاهده كردند بازی هيجانی و جذاب مردان فوتباليست «پاطلايی» و فريادهای بي‌وقفه و شادی تماشاگران بود اما در اين ميان كمتر كسی از زنانی كه در پس اين بازی‌های سرگرم‌كننده خريد و فروش مي‌شوند يا مورد خشونت قرار می‌گيرند اطلاع يافت.
در كشور پرتغال حدود سی هزار زن خارجی به تن فروشی مشغولند و اخيراً همراه با برگزاری بازی‌های فوتبال بيش از دوازده فاحشه‌خانه تنها در شهر كوچكی از اين كشور تأسيس شده است كه بيشتر مسابقات ورزشی در آن برگزار می‌شود. حدود دو سال به مسابقات جام جهانی در يونان باقی مانده است اما از هم‌اكنون سازمان‌های بين‌المللی نگرانی خود را از گسترش خريد و فروش و تجارت جنسی در يونان در كنار برگزاری اين مسابقات اعلام كرده‌اند. (1)
در خبرها خوانديم كه «ادگار داويدس» بازيكن معروف هلندی كه ميليون‌‌ها دلار برای استخدامش مي‌پردازند و باشگاه‌های بزرگ فوتبال برسر بكارگيری او رقابت مي‌كنند، چطور به‌دليل كتك‌زدن دوست دخترش دادگاهی شده بود كه البته برای ضربه‌نخوردن «پرستيز» باشگاه‌‌ها و تجارت پرسود فوتبال، سروصدای اين قضيه را به‌سرعت خواباندند (3)
(بگذريم كه در ايران فوتباليست‌هايی پيدا می‌شوند كه برای دوست‌دخترشان تقاضای حكم قصاص می‌كنند).
اينها بخشی از اطلاعاتی است كه به ما مي‌رسد. مطمئناً در اين تجارت عظيم ورزشي، خشونت‌های زيادی اتفاق مي‌افتد - مگر مي‌شود پای تجارت در ميان باشد و خشونتی نباشد- و ما نمي‌دانيم در اتاق‌های رختكن، فوتباليست‌های «محبوب» ما برسر زن‌های گزارشگر نشريات ورزشی چه بلايی مي‌آورند. البته به‌ندرت برخی از اين اتفاقات تلخ برملا مي‌شود مثل همان واقعه‌ای كه در تيم فوتبال نيوانگلند پاتريوت رخ داد كه در آن يك زن خبرنگار حاضر شد موقعيت شغلي‌اش را به‌خطر اندازد و آزار و اذيت‌هايی كه تيم پاتريوت در رختكن برسرش آورده بود را افشا كند (3). اميدوارم سردبيران بخش ورزشی از اين مسأله سوءاستفاده نكنند و بجای تلاش برای حل مسأله و نقد ستارگانشان درصدد حذف صورت مسأله يعنی حذف زنان از بخش ورزشی برنيايند.
به‌هرحال غرض از گفتن اين اشارات آن نبود كه بگويم از بازی فوتبال لذت ببريم يا نبريم، بلكه فقط مي‌خواستم بگويم كه از اين قضايا، تفسير رمانتيك ارائه ندهيم و فوتبال را پيام‌آور برابری و صلح جهانی قلمداد نكنيم.
در دنيايی كه حتی «ماركس» را مي‌فروشند و «چه‌گوارا» را تي‌شرت مي‌كنند و روز هشت مارس (روز جهانی زن) را نيز به كالايی برای خريد و فروش و تجارت تبديل مي‌كنند، چطور مي‌توان پذيرفت كه فوتبال عرصه صلح است و زمين چمن آن «صلح‌آفرين»؟ البته اگر منظور از صلح، سازگاری هرچه بيشتر مردم با نظم موجود باشد مسلماً فوتبال مي‌تواند چنين رسالتی را برعهده گيرد. زيرا حركت‌های عظيم جهانی در عرصه فوتبال كه منجر به برپايی جشن‌هايی ملی و محلی مي‌شود، مي‌تواند در جهت شكستن موقتی سامانه نظم عمل كند اما اين شكستن لحظه‌ای نظم موجود، بخش ضروری از بازتوليد نظم موجود است و در واقع كمك مي‌كند تا افراد پس از تخليه انرژی متراكم خود، بار ديگر آمادگی لازم برای تحمل نابساماني‌های نظم موجود را كسب كنند؛ و از قضا اين امر يكی از دلايلی است كه باعث مي‌شود تقريباً همه دولت‌‌ها (اعم از ايدئولوژيك و سكولار) در اين تجارت جهانی فعالانه شركت كنند. گرچه در ايران استفاده از اين ابزار توسط دولت – به‌دليل آنكه مي‌خواهد به نوعی «فوتبال دوستی كنترل شده» را پيش ببرد- تناقض‌هايی را هم دامن مي‌زند، زيرا تبليغات دولتی برای گسترش هرچه بيشتر گرايش به فوتبال به ناگزير دختران جوان را هم به اين حوزه مي‌كشاند اما به‌خاطر محذورات ايدئولوژيك، نمي‌تواند نيازهای اين بخش را پاسخ گويد و بجای تخليه انرژي، تضادها، دوگانگي‌‌ها و نارضايتي‌‌ها را حداقل در اين بخش جامعه دامن مي‌زند.
و اما چنين مراسمی مانند جشن‌های فوتبال، دارای ويژگی و آيين‌های خاص هستند كه همواره تكرار مي‌شوند و «شراكت» در آن، لازمه‌اش انجام حركات جمعی ويژه‌ای است كه غالباً رگه‌هايی از خشونت و «مردانگي» را داراست كه زنان معمولاً نمي‌توانند به تمامی با آن همراه شوند و هم از اين‌روست كه تاكنون با وجود فشار خواسته برابري‌طلبی در ميان دختران جوان برای شركت در اين مراسم (به‌عنوان حق مسلم هر شهروندي) هنوز تصوير مسابقات جهانی فوتبال همچنان تصويری مردانه باقی مانده است، بگذريم از فاحشه‌خانه‌های كناری اين مراسم.
به‌هرحال چنين جشن‌هايی برخلاف نظر عده‌ای كه آن را دهن‌كجی به نظم موجود مي‌دانند، به‌نظر مي‌رسد در جهت ماندگاری و تثبيت هرچه بيشتر وضع موجود باشد و تخليه انرژی برای تداوم آن؛ و از همين‌روست كه دولت‌‌ها با اشتياق و هوشمندی مبادرت به ايجاد كانال‌های متعدد تلويزيونی برای گسترش و تعميق «عشق به فوتبال» در بين مردم مي‌كنند.

پانوشت‌ها:
1. سايت روشنگری، «فوتبال و سكس»، بيست و هشت شش دوهزار و چهار
2. سايت دخترك، «فوتباليست پاطلايی تيم هلند»، بيست و هفت ژوئن دوهزار و چهار
3. نامه زن، «زنان ورزشكار در رسانه‌های جمعی»، ارديبهشت هزار و سيصد و هشتاد و يک



روزنامه وقايع اتفاقيه
پنجشنبه ١٨ تير ١٣٨٣ – ٨ ژوئيه ٢٠٠۴


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster