صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

قصه هابيل و قابيل و زيبايي ما زنان ! / مريم ميرزا

برخي مدافعان حقوق زنان؛ اين نظر را که آرايش براي رقابت در کسب جفتي بهتر ميان زنان شايع و از ابتداي خلقت به همين منوال بوده است، نمي پذيرند. از منظر آنان آرايش نه تنها امري طبيعي نيست بلکه زاده ي نظام طبقاتي و سپس پر رنگ شده جامعه ي سرمايه داري است. به گفته اولين ريد با « پيدايش بازار جنسي , بازار جنسي نيز ميان زنان شکل گرفت. و بازار کالا نيز با پيدايش جامعه طبقاتي شکل گرفت. هم گام با گسترش بازار کالا معيار زيبايي زنانه نيز به تدريج از زيبايي طبيعي فاصله گرفت و جاي خود را به زيبايي مصنوعي يا زيبايي وابسته به مد روز داد...» ( فصل زنان ش 1) از اين منظر در نظام هاي طبقاتي, هم مرد هم زن خود را با پودرها و رنگ هاي مختلف مي آراستند تا از طبقه ي دونِ جامعه تميز داده شوند. مردها همانقدر به لباس هاي پر طمطراق و زرق و برق دار براي تشديد بر نسبِ خانوادگي شان اصرار داشتند که زنان بر هرچه زيباتر بودن. ثروت و همچنين موقعيت اجتماعي که باعث کسب بيشتر ثروت مي شد مورد توجه قرار گرفت. از آنجا که گردش ثروت در دست مردان بود زناني به درجات بالاتر مي رسيدند که افتخار همسريِ مردي ثروتمند را مي يافتند. کسب و کار داغ شوهر يابي با تبليغات مواد آرايشي مخلوط شد و هر چه بيشتر زنان را در مسابقه ي زيباتر بودن به رقابت کشاند. زني مي توانست شوهري بهتر و در نتيجه پول و مقام بيشتر داشته باشد که در رقابت شوهريابي با زيبايي خويش به پيروزي ازدواج نايل آيد. برخي مدافعان حقوق زنان؛ آرايش را به عنوان طبيعت زنان براي زيباتر بودن و جلوه گرتر ظاهر شدن؛ منکر مي شوند و آن را فشاري از طرف جامعه ي سرمايه داري براي به انقياد کشيدن زنان مي دانند.

من چه فکر مي کنم؟
هيچ هم اينطور نيست. زيباتر بودن و توجه به آن به عنوان يکي از ويژگي هايي که زنان لزوما بايد داراي آن باشند نه زاده ي جوامع نوين سرمايه داري است نه ريشه در نظام طبقاتي منحط دارد. از همان زمان اولِ خلقت، زن به خوشگلي اش شناخته و انتخاب مي شده است و بس. سري به دبستان ها بزنيد تا ديگر اينهمه خيال باف نباشيد. معلم با آب و تاب براي دختر بچه ها قصه ي هابيل و قابيل را اينطور نقل مي کند:هابيل يک خواهر دو قلو با خودش داشته و قابيل هم همينطور. براي ازدواج آنها و از آنجا که جز اين خواهر و برادرها کسي روي زمين نبوده که با ازدواج و زاد و ولدشان نسل فرزند آدم زياد شود و باز هم براي اينکه به هر حال درست نبوده ازدواج خواهر و برادري ؛خدا فرمان مي دهد که قابيل با خواهر دو قلوي هابيل و هابيل با خواهر دو قلوي قابيل ازدواج کند. قابيل که مي بيند خواهر دو قلوي خودش از خواهر هابيل زيباتر است بناي مخالفت را مي گذارد که در آخر به جنگ خونيني بين هابيل و قابيل و مرگ هابيل منجر مي شود.
پس نگوييد برتري زنان بر اساس زيبايي شان امري طبيعي نيست. ببينيد ديگر هر بچه مدرسه اي هم با اين قصه دستش آمده که چقدر زيبايي زنان از همان ابتداي خلقت در بورس بوده است.
اصلا به نظرم بد نمي آيد اگر مدافعان زنان را سر اين کلاس هاي توجيهي دبستان بنشانند و به آنها روزي ۱۰ بار تکليف کنند که از روي قصه ي هابيل و قابيل جريمه بنويسند تا ديگر اينقدر بر خلاف طبيعت زن مقاله ننويسند و گرايش هاي انحرافي نداشته باشند. چطور مي شود که يک زن بر عليه طبيعت خودش که همانا رژ لب،برق لب،خط چشم،سايه ي چشم،ريمل،فر مژه،رژ گونه،رنگ مو،مش،هاي لايت،مانيکور و پدي کور است قيام کند ؟چطور مي شود زني فکر کند که تفکراتش و ايده و آرزوهايش مهم تر از فرم چشم و بيني اش است؟چطور مي شود انحطاط زنان را تا بدين پايه که حقيقت خودشان را منکر مي شوند باور کرد و افسوس نخورد؟ من فکر مي کنم مشکل ما از بعضي دبستان هاي ما است. دبستان هايي که سهل انگاري کرده اند و خوش باورانه پنداشته اند که همه ي دخترها قصه ي هابيل و قابيل و اصل نقض نشدني و طبيعي و برتري سازنده ي زيبايي زنان را آموخته اند. ولي آنقدر در کارشان خبره نبوده اند که بتوانند ببينند کساني از زير دست آموزش هاي آنها در رفته اند. همان شاگرد درس نخوان هايي را مي گويم که قصه هابيل و قابيل را پشت گوش انداخته اند و ملاک برتري زنان را که زيبايي شان است اصلي غير طبيعي و از تبعات اشکال نوين برده داري مي دانند. البته نمي توان از تلاش هاي همه جانبه مدارس و نقل قصه هايي نظير هابيل و قابيل تشکر نکرد چون به هر حال خيل زناني که اين قصه ها به مدد غيرت و دلسوزي بي شائبه ي مدارس در جان و دلشان فرو شده است، کم نيستند.
تريبون فمينيستي ايران


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster