صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

دوستم نژادپرست است! / نسرين الماسي

دوستم با وجودي كه اهل مطالعه است، رمان و فيلم بسيار دوست دارد و دنبال ميكند، خون گرم و مهربان است، تيزهوش است و حاضر جواب، اما نژادپرست است! البته نه به اين واضحي و زمختي كه من ميگويم. اما هست. بايد حواست جمع باشد تا وقتي كه بيني خوشگلش را ــ آن هم فقط يكي از پره هايش را ــ ‌بالا كشيد ببيني و بعد ملاحظه را كنار بگذاري و بايستي جلويش سيخ نگاهش كني و بگويي "اين ديگر از كجا درآمد؟"
بارها غافلگيرش كرده ام وقتي كه مثلا در مورد چيني ها يا هندي ها يا افغان ها يا سياهپوستها حرف ميزند ناخودآگاه يكي از پره هاي دماغش تا ميخورد ميرود بالا!
ميگويد "آخه مگه دروغ ميگم خوب غذاشون بو ميده، بلند‌ حرف ميزنند، بدجنسند، حسودند!" ميگويم "مگر ما ايراني ها غذامون بو نميده؟ مثلا كباب كوبيده مان، يا مگر بلند بلند حرف نميزنيم، تازه ما تنها نيستيم مگر ايتاليايي ها بلند بلند حرف نميزنند؟ چرا به آنها چيزي نميگويي؟ مگر ما كم بدجنس و حسود داريم؟"
نژادپرستي دوستم به همين جا ختم نميشود، وقتي به يهوديها ميرسد نه تنها دو پره بيني اش بالا ميپرند كه آمپرش هم ميرود بالا و ميگويد همه دنيا را چاپيدند، خسيس اند و طماع! ميگويم حساب حكومتها و صاحبان قدرت از مردم جداست، به خرجش نميرود! البته عربها را هم بي نصيب نميگذارد. درست است كه نميگويد عرب سوسمارخور، چون ناسلامتي اهل كتاب است و مطالعه، اما يادش نميرود كه هر وقت صحبت عربها شود لغزي بخواند و بگويد پيش از حمله اعراب ما گل بوديم و بلبل، اما اين عرب ها آمدند و دين و آئين پاك مان را از ما گرفتند! و در همين گيرودار باز يادش نميرود كه تاكيد كند حرف زدنشان را دوست ندارد، چون لهجه شان اصلا شيك نيست!
و البته به شما بگويم الحق و الانصاف در اين يك مورد نسبت به همه ي مليت ها حتي خود ايراني ها سختگيريش يكسان است و از اين كه آدمها انگليسي را به لهجه ي خود اين جايي ها حرف نميزنند عرق شرم بر پيشاني اش مينشيند و لپ هاش از خجالت گل مياندازند!
ميگويم اين لهجه ها شيرين اند، جان دارند، زندگي مستقل دارند، وقتي درون زبان جاري ميشوند چيز تازه اي از زبان ارائه ميدهند، به خرجش نميرود!
ميگويم مگر نميبيني كه امثال سلمان رشدي چقدر درست و بجا اين لهجه ها را وارد حوزه ادبيات انگليسي كرده اند و با اين كار چه غنايي به اين زبان بخشيده اند؟ گوش هايش را كيپ گرفته است كه مبادا تحت تاثير قرار بگيرد!
البته او هرگز اين چنين آشكار و بي پرده حرفش را نميزند. همه اين مفاهيم از لابلاي كلمات و بالا پريدن پره هاي دماغش به بيرون درز ميكند. شايد هم براي همين است كه وقتي رك و راست ميايستم و توي چشم هايش سيخ نگاه ميكنم و ميگويم باز هم گفتي، نگو! شوكه ميشود و ميگويد من كه چيزي نگفتم. جالب اين جاست كه اطرافيانش هم كم و بيش مثل اويند. اگر پره هاي دماغشان بالا نپرد، گوشه ي لب بالايي با لرزه ي خفيفي خود را جمع ميكند و بعد ميرود بالا و بنابه تناسب چيزي كه شنيده اند يا ديده اند همانجا ميايستد و بعد ‌خسته كه شد جلوس ميكند سرجايش!
مرز باريكي ست بين اين كه انسان هويت خود را به عنوان يك مليت مستقل و متفاوت به رسميت بشناسد، ارج بگذارد، دوست بدارد تا با ناسيوناليسم كوري كه فكر كند من آنم كه رستم بود پهلوان!
براي داشتن هويت مستقل به خوار شمردن ديگري نياز نيست. در واقع ما با خوار شماري ديگري خود را خوار ميشماريم. و اگر با اين ديد به دنيا نگاه كنيم هميشه كسي يا كساني هستند كه در خيلي چيزها از ما "بهتر"اند!
نگاه نژادپرستانه اگر در حوزه فردي ميماند و به همان جا ختم ميشد كه مثلا پره بيني كسي يا كساني بپرد بالا و يا گوشه ي لبانشان كج و راست شود، آدم ميگفت به كسي چه، ميخواهد زجر بكشد و خود را تنها و منزوي كند! ولي واقعيت اين است كه اين نوع نگاه و حس مثل تمام حسهاي بشري بزرگ ميشوند، ريشه ميدوانند و بعد راهشان را ميگيرند و ميروند به درون جامعه اي كه از همه قشر و گروه و طبقه اي درش زندگي ميكند و آن وقت است كه ديگر اين حسها آنچنان پنهان و ظريف عمل نميكنند كه مثلا با پنبه سر ببرند، بلكه شمشيرها از رو بسته ميشود و حاصلش نفرت بيشتر، كشتار، جنگ و ويراني ست. اگر سيستم تاكنون توانسته در طول حياتش براي برون رفت از بحرانهايش از جنگ به عنوان حربه اي كارساز و موثر استفاده كند ــ و البته در تمام دنيا حكومت هاي نژادپرست و جنگ طلب چه مذهبي و چه غيرمذهبي به يكسان عمل ميكنند ــ آبشخورش همين بذر نفاق و كينه اي ست كه بي دليل در دل ما ميكارد تا هر گاه اراده كرد آن را آبياري كند و چنان ما ملت ها را براي هم نفرت انگيز كند كه ديگر نه ببينيم و نه بشنويم و براي خاموش كردن آتشفشان كينه نژادپرستي مان به تنها چيزي كه بينديشيم كشتار و انتقام جويي باشد و اين كه من برترم!
به همين دليل است كه ما مردمان در هر جايي كه هستيم در برابر نگاه و نظر نژادپرستانه نبايد هيچگونه مدارا و تساهلي از خود نشان دهيم كه اگر دير بجنبيم اين جرقه تبديل به كوهي از آتش خواهد شد كه دامنگير همه مان ميشود. هنوز نتوانسته ايم از عوارض و پيامدهاي جنگ 8 ساله ايران و عراق كمرمان را راست كنيم!
راستي چرا ما ايراني ها و عراقي ها را به جان هم انداختند؟‌


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster