صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

زنان ايران جلس / آن-مارى اوكانور - ترجمه مرضيه سليمانى


مراسم نامزدى مژگان حكيمى آنچنان پايبند به اصول سنتى بود كه او براى اين كار ناچار شد به ايران بازگردد. اما در پايان مراسم و در كمال شگفتى همه، اين زوج ساكن «ايران جلس» اعلام كردند كه مژگان قصد ادامه تحصيل دارد، در حالى كه همسرش در خانه مانده و به امور منزل مى پردازد. برخى از دوستان مژگان وى را ديوانه ناميدند و ديگران از وى دورى كردند. ولى خانم حكيمى همچنان به تحصيل خود ادامه داد و مدارج ترقى را پيمود. در همين حال، همسر نلى مخالف سرسخت كار و تحصيل زنان در بيرون از منزل بود و اعتقاد داشت فرهنگ بيگانه تاثيرى سوء بر رفتار زنان شرقى مى گذارد. نلى كه در ايران ازدواج كرده بود به لس آنجلس رفت اما مجبور شد ساعت هاى متمادى در خانه مانده و به مدت يك سال تمام از ادامه زبان آموزى باز بماند. در حقيقت، يكى از مسائلى كه همواره مهاجران به آمريكا را به چالش مى طلبد، موضوع نقشى است كه زنان قرار است به عهده بگيرند.

اين، يك بحث فرهنگى است. مثلاً خانواده هاى ويتنامى به دختران خود توصيه مى كنند كه لباس سنتى و ملى كشورشان را بپوشند و با تواضع و فروتنى رايج در همان فرهنگ آسياى جنوب شرقى سخن بگويند. از سوى ديگر پدران آمريكاى لاتين قسم ياد مى كنند تنها در صورتى اجازه مى دهند دختران دبيرستانى شان از خانه خارج شوند كه ازدواج كرده باشند. اما ورود مهاجران ايرانى به لس آنجلس كه امروز به طنز يا جد «ايران جلس» ناميده مى شود، يك ويژگى بارز داشته و آن حضور زنان ايرانى در عرصه هاى مختلف است. اينان كه گاه حتى در خود ايران مشغول به هيچ كار و تحصيلى نبودند، مدتى پس از ورود به لس آنجلس و تحت تاثير جو حاكم بر آنجا، به سرعت در پى پيدا كردن شغلى يا آموختن زبانى برمى آيند.

«جيمز اسميت»، متخصص امور مهاجرت در سانتا مونيكا در اين مورد مى گويد: «تغيير وضعيت و روحيه زنان پس از ورود به آمريكا كاملاً مشهود است.» لس آنجلس اكنون بزرگ ترين جماعت ايرانيان آمريكا و چه بسا جهان غرب را در خود جاى داده است. به گونه اى كه مطابق آمار پيش از سال ۲۰۰۰، حدود ۶۰۰هزار ايرانى در كاليفرنياى جنوبى زندگى مى كنند. طى ده سال و در سال ۱۹۹۰ نرخ استخدام زنان ايرانى در لس آنجلس، جهش فوق العاده اى يافت به طورى كه از ۲۷ درصد به ۴۸ درصد افزايش پيدا كرد. نتيجه اينكه زنان ايرانى ساكن لس آنجلس ديگر پايبند ايفاى نقش هاى سنتى خويش نبوده و به جهت مالى و اجتماعى به استغنا رسيده اند.

مطابق نظر نويسنده كتاب «اخلاق لس آنجلسى» - كه جامعه شناس هم هست و كتاب را در سال ۱۹۹۶ تاليف كرده _ اشتغال زنان در سال ۱۹۹۰ و در ايران آمار ۱۵ درصدى داشته است. كاظم علمدارى، استاد جامعه شناسى ايرانى دانشگاه در لس آنجلس كه خود ۲۲ سال پيش از ايران آمده، مى گويد: «اكنون زنان به دنبال فرصت هاى برابر و ارزش هايى هستند كه مدت ها به دنبالش بودند.»

براى بسيارى از ايرانى ها، تغيير و تبديل ناشى از مهاجرت، مانند يك شوك بود. ابتدا ميزان طلاق افزايش يافت و به ۶۶ درصد رسيد ولى پس از يك افت وخيز كوتاه، دوباره به شاخص هاى قبلى رسيد و موقعيت خانواده هاى ايرانى مستحكم تر شد. به گونه اى كه خانواده هاى ايرانى دست به دست هم دادند تا به يارى ديگر خانواده هاى آسيب ديده بشتابند. «ديويد راس» وكيل و مشاور حقوقى مهاجرت معتقد است زنان ايرانى خيلى سريع با دانش، تخصص و حقوق خويش آشنا مى شوند.

شغل هاى فراوان

امروز، لس آنجلس تبديل به مركزى براى زنان متخصص ايرانى امور پزشكى نيز شده است. همچنين مشاغلى همچون استادى دانشگاه و تجارت، در قبضه زنان ايرانى است. برخى بر اين عقيده اند كه موفقيت هاى خيره كننده زنان عمدتاً در نتيجه اين واقعيت است كه مردان ايرانى _ نسبت به هر مرد ديگرى در خاورميانه _ از ميزان تحصيلات بالاترى برخوردارند. اگر چه شكاف بين ايرانيان دانشگاه رفته و زنان مهاجر در سال ۱۹۹۰ چيزى در حدود ۳۴ تا ۶۵ درصد بود، دختران ايرانى به سرعت و شدت برانگيخته شدند تا اهداف خود را پى گرفته و خلأهاى موجود را به سرعت پر كنند.

در حالى كه برخى از ايرانيان دچار نوستالژى فرهنگى شده اند، نسل زنان موفق ايرانى مانند خانم حكيمى و ديگران به سرعت رو به افزايش است. اينان در حقيقت در پى خلق يك هويت جديد براى زنان و دختران ايرانى هستند. حكيمى خود معتقد است: «زنان ايرانى آماده اند تا فرصت هاى طلايى ايالات متحده را فراچنگ آورند و اين كار را كرده اند. زنان ايرانى كه پيش از اين فاصله اى يك نسلى با ديگر زنان دنيا داشته اند، اكنون مسير بازمانده را به سرعت طى مى كنند تا به خط نهايى برسند.» الهه امانى، رئيس ائتلاف زنان مهاجر آسيا و خاورميانه معتقد است: «سطح آگاهى زنان افزايش يافته است. زنان مهاجر با تشكيل NGOها و گروه هاى رايزنى و مشاوره اى به يارى يكديگر مى شتابند. به ويژه زنانى كه به واسطه تازه وارد بودن و ندانستن زبان يا جدايى از خانواده، دچار انزوا شده اند؛ مورد حمايت اين تشكل هاى خودجوش واقع مى شوند.

اينان زنان را تشويق مى كنند تا به حقوق خويش واقف شده و با قوانين مهاجرتى آن كشور آشنا شوند.» هما محمودى، استاد روانشناسى مركز پزشكى «سينايى» - كه مدت ۱۶ سال عهده دار اين مسئوليت بوده _ مى گويد: زنان كار را آغاز كرده اند و به آن عشق مى ورزند. محمودى يكى از برجسته ترين روان درمانگران ميان _ فرهنگى است و معتقد است زنان ايرانى جهت اثبات هويت و كسب جايگاه اجتماعى حتى سلامت خويش را به خطر مى اندازند. به گفته ستاره، ايرانى ۲۸ ساله، اين يك نبرد است، نبردى هميشگى براى به تصوير كشيدن چهره واقعى زنان.

زيستن در دو دنيا

زنان ايرانى ساكن لس آنجلس، در حقيقت ساكن دو دنيايند. آنها از يك سو پايبند اصول سنتى كشور خويشند و از سوى ديگر درگير مسائل مدرن آمريكا. اينان در احداث پلى ميان اين دو فرهنگ حقيقتاً موفق بوده اند. آنها به راحتى انگليسى صحبت مى كنند، مشاغل مهم و كليدى را به دست مى آورند و به لحاظ علمى، فيزيك بدنى و اجتماعى در مراتب بالاى اجتماع جاى مى گيرند و در عين حال وفادارى، تساهل و صداقت شرقى را نيز همچنان حفظ كرده اند. تابوها از هر سو زنان ايرانى را احاطه كرده اند و زنان بايد همچنان به تلاش مضاعف خويش ادامه دهند تا قضاوت هاى غيرعادلانه بدل به احكام منطقى و منصفانه شوند. اگر قرار باشد پلى ميان دو فرهنگ ايرانى و آمريكايى زده شود، پايه هاى محكم آن قطعاً زنان ايرانى اند و «ايران جلس» قطعاً مهد فرهنگى غنى است كه از دو دنياى غرب و شرق تركيب شده است.

منبع: لس آنجلس تايمز


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster