صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

هنجارهاى فرهنگى خشونت عليه زنان/ ليلا شعباني‌چوبه

آثار خشونت عليه زنان در ايران را بايد در مجموعه‌اى به هم تنيده از انواع خشونت‌هاى خانگي، اجتماعي، فرهنگى سياسى و دينى جست‌وجو كرد. در جهان‌بينى ايراني، كمال انسانى و عقلى در جنس مرد تجلى پيدا كرده است. در فرهنگ ما هنوز بسيارى از مردان به زن به عنوان انسانى كه داراى احساسات و عواطف است و حق انتخاب دارد نگاه نمي‌كنند بلكه به عنوان يك كالا مي‌نگرند كه بايد او را مانند هر كالاى ديگرى به دست آورد و براى رسيدن به مقصود حتى مي‌توان متوسل به خشونت شد. نمونه‌هاى بسيار زيادى از اينگونه نگرش‌ها به زن در فرهنگ شفاهى و مكتوب ايران و جهان وجود دارد كه اينجا به برخى از آنان اشاره مي‌شود:

- اصطلاح «گربه را دم حجله بايد كشت» كه اشاره به رفتار خشونت‌آميز و مطيع كردن زن از همان ابتداى زندگى دارد.
- اصطلاح ديگر «زن‌ذليل» است كه صفت تحقيرآميز براى مردانى است كه به نظرات همسر خود احترام مي‌گذارند تا او را به رفتار آمرانه با همسرش برانگيزانند.

اصطلاحات و ضرب‌المثل‌هايى كه در فرهنگ شفاهى ما رايج است دهان به دهان مي‌چرخد و حاصل پيام خشونت نسب به زنان و ترغيب مردان به انجام آن مي‌باشد. (كار، 43:1379).

در متون فرهنگى ما نيز اين موارد به وفور وجود دارد، بعضى از آنها عبارتند از:
- زن و اژدها هر دو در خاك به / جهان پاك از اين هر دو ناپاك به (شاهنامه)
اين متن چه از فردوسى باشد و چه از ادبيات دخيل در شاهنامه، نمودار انديشه مردسالارانه و كوبنده زن در ادبيات اين سرزمين است.
- زن چو مار است، زخم خود بزند/ بر سرش نيك زن كه بد زند (دهخدا، 1357، ج2: 923)
زن چون بيرون رود بزن سختش/ خودنمايى كند بكن رختش
ور كند سركشى هلاكش كن/ آب رخ مي‌برد به خاكش كن
زن چو خامى كند بجوشانش/ رخ نپوشد كفن‌بپوشانش (همان، ج2: 923)
زن از پهلوى چپ شد آفريده/ كس از چپ راستى هرگز نديده (همان، 921)
زنان را همين بس بود يك هنر/ نشينند و زايند شيران نر (همان، 920)
- زن ناقص‌العقل است. (همان، 926)
- اسب و زن و شمشير وفادار كه ديد؟ (همان، ج 3 و 4: 169)
توضيح: زن در ذات خود خائن است و بايد مهارش كرد. بنابراين باورهاى غلطى چون زن نماينده شيطان است با مسائل خرافى تركيب شده و به صورت باورهاى فرهنگى درآمده است.

در ادبيات غربى نيز ما شاهد اينگونه انگاره‌هاى فرهنگى در مورد زنان مي‌باشيم چنانچه براساس عهد عتيق و عهد جديد، «مرد از زن ساخته نشده، بلكه زن از مرد ساخته شده؛ مرد در برابر چشم زن خلق نشده، بلكه زن در برابر چشم مرد آفريده شده» و در جاى ديگر؛ «همانگونه كه كليسا مطيع مسيح است، زن‌ها نيز در تمام امور بايد مطيع شوهران خود باشند». ترتولين مي‌نويسد: «زن، تو دروازه شيطانى. تو آن كس را كه شيطان جرأت نداشت از روبه‌رو مورد حمله قرار دهد مجاب كردى. به سبب تو بوده كه پسر خدا ناگزير به مردن شد؛ تو بايد پيوسته جامه سوگ و ژنده به تن داشته باشى».
آمبرواز قديس: «آدم را حوا به گناه سوق داد نه حوا را آدم. شرط عدالت است كه زن، كسى را كه به سوى گناه رهنمون شده، به منزله فرمانروا بپذيرد».
و ژان كريسوستوم قديس: «در ميان تمام جانوران وحشي، زيان‌بارتر از زن وجود ندارد». توماى قديس: «مرد، سر زن است، همانگونه كه مسيح سر مرد است». (دوبووار، 1379: 159).
آگوستين قديس مي‌گفت: «زن حيوانى است كه نه استحكام رأى دارد ونه استوارى». (دوبووار، 1379: 168).
در آثار هزيود ديده مي‌شود: «آنكه به زنى اعتماد مي‌ورزد به دزدى اعتماد مي‌ورزد».
پريكلس مي‌گويد: «بهترين زنان آن است كه مردان هرچه كمتر از او سخن بگويند». ارسطو تأكيد مي‌ورزد: «برده كاملاً محروم از آزادى رها شدن است، زن اين آزادى را دارد ولى ضعيف و غيرمؤثر است». (دبووار، 1379: 149).
در آثار سيمون دوبووار گاهى مي‌خوانيم: «زنان بزرگترين بدى هستند كه خدا آفريده است. زن‌ها گاهى مفيد به نظر مي‌رسند و ديرى نمي‌گذرد كه به دغدغه‌اى براى اربابان خود بدل مي‌شوند».
در نوشته‌هاى هيپوناكس: «در زندگى دو روز است كه زنتان شما را شاد مي‌كند: روز عروسي‌اش و روز تدفينش».
مآندار مي‌نويسد: «در روى زمين و در دريا بسيار غولان وجود دارند، ولى بزرگترين آنها باز هم زن است. زن، رنجى است كه انسان را رها نمي‌كند». (دوبووار، 1379: 150).
در آثار نيچه لطايف زيادى در مورد چگونگى نگاه به زن ديده شده است. از جمله هفت لطيفه در مورد زنان.
- وقتى مردى به زانو در مي‌آيد، خستگى ديرينه درمي‌رود!
- دريغا كه سن و سال و افزايش علم به عفت ضعيف قوتى مي‌دهند.
- جامه سياه و سكوت برازنده هر زنى است.
- از اين بخت بلند كه نصيبم شد شكرگزار چه كسى باشم به خدا و آرايشگرم
- جوان: گناهى گل آراسته. پير: اژدهايى برون تاخته
- چه اسمى و چه رسمي، چه قد و قامتي، چه مردى! كاش مال من بود!
- سخن كوتاه و معنى بلند: زمين لغزان مر ماده خران را!

در آثار نيچه آمده: مردان تاكنون همچون پرندگانى رفتار كرده‌اند كه از بلندي‌هاى ناشناس به سوى ايشان راه گم كرده باشند: همچون چيزى لطيف‌تر، آسيب‌پذيرتر، وحشي‌تر، غريب‌تر، دلنشين‌تر، حساس‌تر اما چيزى كه در قفس بايد كرد مبادا كه بگريزد. (نيچه، 1379: 211).

در بسيارى موارد خشونت عليه زنان را به كمك آداب و رسوم و سنت‌هاى غلط توجيه مي‌كنند. به نمونه‌هايى از اين آداب و رسوم محلى كه در نقاط مختلف ايران اعمال مي‌شود مي‌پردازيم:
-چنانچه زنى عمل خلاف عفت مرتكب شود و با مردى رابطه آزاد جنسى برقرار كند به دست افراد ذكور خانواده (برادر در الويت است) به قتل مي‌رسد.
-اگر مردى از مردان يك قبيله، مردى از يك قبيله ديگر را به قتل برساند، براى ختم نفاق و خصومت، پنج زن از قبيله جانى به عقد نكاح پنج مرد از قبيله مقتول درمي‌آيند (خون‌بس) در جريان اين مراسم پنج زنى كه توسط شيوخ انتخاب مي‌شوند حق اعتراض ندارند. (كار، 1379: 41)

در بين تركمنان رسم است كه گاهى مردى 50 ساله با دخترى 12 ساله ازدواج مي‌كند زيرا زن بيوه به دليل آشنايى با فن قالي‌بافى و تجربه بيشتر، از قيمت (مهريه) بيشترى برخوردار است. به همين دليل مردان مسن گاهى دختران جوان را به عنوان همسر دوم يا سوم انتخاب مي‌كنند. در مواردى نيز دختران جوان با تراكتور، گاو و گوسفند مبادله شده كه بدترين نوع بي‌حرمتى به زنان در آن منطقه است. (همان 420).

يكى از رسم‌هاى ديگر كه نشانگر رابطه مالكانه مرد بر زن است، همان خواستن شيربها از خواستگار است كه در بعضى نقاط از جمله مناطق كردنشين غرب رايج مي‌باشد.
وجود اينگونه آداب و رسوم غلط فرهنگي، زمينه را براى انجام انواع خشونت‌هاى فيزيكي، رواني، جنسى و... عليه زنان و پذيرش آن را فراهم كرده است.

*كارشناس پژوهش علوم اجتماعى

منابع:

1-كار، مهرانگيز-1379-پژوهش درباره خشونت عليه زنان در ايران
2-نيچه-فريدريش-1379-فراسوى نيك و بد، آشوري، داريوش
3-دوبووار، سيمون-1380-جنس اول
4-دهخدا-علي‌اكبر-1373-لغت‌نامه دهخدا جلد 2-تهران


2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster