صفحه نخست

 شبکه سراسری همکاری زنان ایرانی

قتل ناموسي بايد مجازات شديدتري داشته باشد/ ديلک ياراس

اعضاي هيات دولت مونا سالين (Mona Sahlin) و مارگرتا وين بري (Margareta Winberg) در مقاله شان نوشته اند "ما نبايد هيچوقت اجازه بدهيم کسي از قتل ناموسي صحبت کند. هيچ مدرکي وجود ندارد که خشونت عليه زنان جوان به فرهنگ بستگي داشته باشد. اين خشونت مردان عليه زنان است و بس. همه چيز را بايد با اسم درستش ناميد".

لغتنامه هاي سوئدي فرهنگ را نحوه زندگي مردم، نحوه تفکر و عمل مردم در يک جغرافيا و در يک برهه معين از زمان تعريف ميکنند، اگر فرهنگ اين نيست پس چيست؟

قتل ناموسي عبارت است از کشتن زناني که در مظان اين اتهام هستند که عملي را انجام داده اند يا در صدد انجام عملي بوده اند که شرف و ناموس خانواده را به خطر مياندازد.

در اين ميان يک قرباني هست، علي القاعده يک زن. گناه او اينست که بنا به اعتقاد ديگران شرف و ناموس خانواده را لکه دار کرده. مثلا زني که مورد تجاوز به عنف قرار گرفته، خارج از ازدواج با مردي رابطه داشته، يا ميخواهد با مردي غير از آنکه خانواده اش تکليف کرده است ازدواج کند. زني که رفتارش با هنجارهايي که جامعه توصيه ميکند خوانايي ندارد. همينها کافي است تا پچ پچ ها، سوء ظن ها و شايعه پراکني ها دور بردارند.

آنوقت خانواده حکم مرگ او را صادر ميکند. در جمع کساني که در خانواده اين تصميمات را ميگيرند، غير از مردان، زنان هم حضور دارند. براي به اجرا درآوردن حکم اعدام معمولا جوان ترين پسر خانواده را مامور ميکنند. پسري که هنوز به سن مجازات نرسيده است. گاهي پسران يازده دوازده ساله. قرباني گاهي مادر، گاهي خواهر، دختر دائي يا بشکلي فاميل پسرک است. او مجبور به اجراي حکم اعدام است حتي اگر خودش نخواهد، چرا که شرف خانواده در شرف نابودي است. اگر اين حکم به اجرا در نيايد ديگر جاي اين خانواده در آن جامعه نيست. ديگر هيچکدامشان نميتوانند بي آنکه سرشان را از ننگ پايين بياندازند از خانه خارج شوند.

وقتي حکم اعدام اجرا شود آنوقت قاتل قهرمان است و "شرف" خانواده اعاده شده. زمان ميگذرد، زندگي ادامه مييابد و هيچکس اسمي از قرباني نميبرد، گويي هرگز چنان زني بدنيا نيامده بوده است...

من اين رسم را خوب ميشناسم، از کشور خودم ترکيه. با وجود اينکه ترکيه مدرن ترين کشور اسلامي است اين رسم در بخش هاي شرقي اش وجود دارد در جاهايي که هنوز فرهنگ فئودالي زنده است و تعصب مذهبي نفوذي قوي دارد.

اما در اغلب کشورهايي که در آنها قتل ناموسي هنوز رواج دارد مقاومت بسيار پر قدرتي هم عليه آن هست. مثلا روزنامه هاي ترکيه از سر قتل هاي ناموسي آسان نميگذرند و مجرمان را افشا ميکنند. در جريان کنفرانس بزرگ سازمان ملل (يا به اصطلاح پکن ٥) فعالين جنبش زنان ترکيه بسيار پرکار بودند. در اين کنفرانس کشورهاي عضو سازمان ملل به توافق رسيدند که اقداماتشان را عليه "قتل هاي ناموسي" تسريع و تشديد کنند و روزنامه هاي ترکيه اتخاذ اين تصميم را با شور و حرارت جشن گرفتند.

کساني که تحت عناويني چون "انسان نگري و طرز برخورد بيمارگونه مشتي مرد مريض احوال" قتل هاي ناموسي را مسائلي شخصي و خصوصي جلوه ميدهند مردم به بيراهه ميکشانند. تفاوت عظيمي بين قتل معمولي و قتل ناموسي وجود دارد که از مجراي سنت تغذيه ميشود و به منتها درجه نقشه مند و سازمان يافته است. ما هم خوب ميدانيم که خشونت عليه زنان در همه جاي دنيا هست، اما شما هم بايد بدانيد که قتل ناموسي در همه جاي دنيا نيست.

هر فرهنگ و سنتي الزاما خوب نيست. فرهنگ زنده است و ميتواند و بايد با مرور زمان به چيزي بهتر تبديل شود.

چيزي که قتل ناموسي خوانده ميشود به هيچوجه نبايد در هنگام صدور حکم مجازات، علت مخففه به حساب بيايد. درست برعکس، بايد همه دست اندرکاران را به مجازاتي شديد تر محکوم کرد، آنچنان شديد که هيچکس جرات نکند به صرافت تکرار آن بيفتد. همه شرکاي جرم، يعني همه کساني هم که در طراحي قتل دست داشته اند بايد محکوم و مجازات شوند. ما بايد حداکثر حمايتمان را به زناني بدهيم که در معرض چنين خطراتي قرار دارند. مسائل اينان بايد به منتها درجه جدي تلقي شود.

نکته آخر اما مهم اينکه من ميدانم که اغلب مهاجران و بخصوص سازمانهاي آنها در سوئد به اين مسائل وقوف کامل دارند و عليه بخشهايي از فرهنگ خودشان که در آن چنين جناياتي توجيه ميشود مبارزه ميکنند.

روزنامه مترو استکهلم

سه شنبه ١٩ دسامبر ٢٠٠٠

Farsi translation: Women's Network



2004© All rights reserved for SHABAKEH.ORG Webmaster